چقدر قوی بودن خوبه!!💪(9)

اینم پارت 9 کیوتام 7 تا پارت مونده ولی نگران نباشید ی داستان دیگه مینویسم😉

آلیس منو زده😠یعنی نتونستم خودمو کنترل کنم و عین چی طرفش پریدم و دستشو گرفتم هدفم این بود بشکنم همین که دستشو گرفتم بدجور دردش گرفت تا خواستم بازم فشار بدم کسی که جلوش وایساده بود منو گرفت تو بغلش و کشید اینور وقتی صورتم برگردوندم با صورت دونگ مین برخورد کردم...

ی لحظه با خودم فک کردم یعنی دونگ مین چرا باید بخاطر آلیس بیاد جلوش وایسه؟؟؟ که یهو بادم افتاد یکیم جلو من بود ی نگا به پشت انداختم دیدم سوجو بود برگاش ریخته بود با دیدن عکس العملم به بچه های اطراف نگا کردم همه تعجب کرده بودن 😂من :ای خدا چجوری جمع کنم؟؟؟😂😐...

آهان ی فکر به سرم زد غش کردن خودمو عین چی انداختم رو زمین 😑 حقیقتا عین فیلم نشد کسی نیومد نجاتم بده سرم درد گرفت از بس بد خودمو زدم به زمین فقط صدای خنده دونگ مین و سوجو میومد😑...

که یهو آبجیام اومدن و گفتن:آلیس!!!هلن!!!که اومدن و بغلم کردن و بردن تا داروخونه و همچنین آلیسم بردن توی داروخونه تا رسیدیم سریع خودمو جمع کردم و رفتم پیش آلیس ی نگا بهش انداختم و گفتم:به چه حقی منو سیلی زدی؟؟؟؟ گفت:فکر کردم با دونگ مین رابطه داری با اینکه میدونی من دوسش دارم من زدم زیر خنده و بهش گفتم :من با دونگ مین هیچ ارتباطی ندارم .....

تو راه برگشتن به خونه بودیم که یهو آلیس اومد و گفت:ببین ی چیزی برات گرفتم بیا آشتی کنیم من :چون منم زدم باشه😁 و باهم برگشتیم خونه تو خونه که رسیدیم مامانم نبود رفته بود بیرون

من و آبجیام ی نگا به هم انداختیم و شروع کردیم ی چندتا پیتزا سفارش دادیم و یدونه فیلم گذاشتیم و رفتم لباس پوشیدیم در حال فیلم دیدن پیتزا خوردیم و صورتمون کثیف شد کلا وضع خوبی نبود😅😂😂

که یهو هانا گفت :ای خدا چه قشنگ همو میبوسن ما ی دوس پسرم نداریم من:بدبخت اونی که بخواد باهات ازدواج کنه منحرف 😅😅هانا ی نگا انداخت:بله اگه به مامان نگفتم که تو مدرسه چیشده آلیس یهو گفت:هانا نخود تو دهنت خیس نمیخوره نه که یهو یکی کلیدو انداخت تو قفل در و درو باز کرد.....

من :عه مامان اومدی🙂 بیا سریالو ببین اینجا صحنه ی عاشقانه ..... و ی جیغ زدم اونا که مامانم نبودن اونا پسرای همسایه دونگ مین و داداشاش بودن ولی چرا اینجان؟؟؟؟؟.......

بای بای....

ممنون از سایت خوب تستچی...