
سلام قسمت 7 دیگه 9تا پارت مونده😉😉
من ی نگاه انداختم بهش دونگ مین بود من داد زدم:چرا هرجا میرم هستی با من لج داری بیا حلش کنیم😂 امروزم همش پرت میشم بغل این و اون نمیدونید بیماری اومده انقدر بهم دست نزنید 😐😂 که یهو دیدم سوجو زد زیر خنده😂
من :ببخشید چرا میخندی؟؟؟😐سوجو:خوب خیلی کیوتی😉😄من:کیوت چشات چپ میبینه؟؟😐خواستم برم بیرون که احساس کردم پام لیز داره میخوره و دارم میوفتم 😐 ولی قبل از اینکه بیوفتم دونگ مین و سوجو از لباسم گرفتن و نیوفتادم
من همونجوری مونده بودم اونا گفتن :پاشو دیگه من:نه ولم کنید بزارید بیوفتم 😂اونا:دیوونه ای؟؟؟ من:نه آخه این چند روزه خیلی جلومین و از این کارا میکنید نمیتونم هضم کنم😐😂که آخر سر پا شدم عین چی فقط به سمت در دانشگاه دویدم انگار از زندان آزاد شده باشم😂
خونه فقط درو باز کردم و عین چی اومدم تو خونه مامانم:چرا انقدر زود اومدی؟؟؟؟؟😐من:از کلاس پرت شدم بیرون😐مامان:چی!!!(با صدای بلند)من:اوپس سوتی دادم 😐مامانم در حال دویدن با دمپاییش:الان بهت نشون میدم پرت شدن واقعی یعنی چی 😐من فقط عین چی دویدم سمت اتاق خوابم و قبل از اینکه بهم برسه رسیدم و درو بستم😂😐احساس عجیبی تموم تنمو فرو گرفت فک کنم اسمش همین پیروزی بود😂
سریع گوشیمو گرفتم به هانا پیام دادم: سر راهت ی نوشیدنی آرام بخش بگیر و همین که اومدی بده مامان😂👍هانا جواب داد:باز گند بالا آوردی نه؟اوف الان با مام لج میشه مامان من:کار دارم بای😂هانا:بای خودمو ولو کردم رو تختو خوابم برد اون شبم گذشت.......
صبح پاشدم و دست و صورتمو شستم و به طرف دانشگاه رفتم😐توی راه دانشگاه دونگ مین و دیدم من:چرا همه جا هست!؟😐بهتره راهمو دوباره برگردم😐درحال برگشتن بودم که سوجو جلوم ظاهر شد و گفت:مگه دانشگاه از اونور نیس پس چرا تو داری از اینور میای؟!😐من:بخاطر تو و دونگ مین مگه واسه مردم آسایشم میزارید از بس که جلو چشمید...سوجو:باشه فهمیدم پشیمونم نکن😂منم راهمو تغییر دادمو رفتم طرف دانشگاه
یهو یکی دستمو گرفت دیدم آلیسه گفت:سلام گفتم:سلام یهو بهش گفتم:تو مشکل نداری دونگ مین و دوستاش اینجان و فک میکنن قدرت داری؟ آلیس:نه راستش من عاشق دونگ مین شدم😍دوست دارم جلوش باشم ولی به کسی نگو من:چی 😐چرا بین ای همه پسر اون😐😐یهو ی جمعی از دخترا جیغ زدن طرف اونور دانشگاه😐منو آلیس همدیگرو پرت کردیم اونور تا له نشیم😂..
و به طرف کلاسمون رفتیم😐در حال رفتن بودیم که دیدیدم کل بچه های دانشگاه دور چند نفر جمع شدن و دارن هم همه میکنن از یکیشون پرسیدم چه خبره؟ گفت:اینجا قضیه دوتا پسر جذاب مدرسه اس که باهم بدجور لجن دونگ مین(مغرور و سرد)سوجو(خشن و وحشی)من:ی لحظه دونگ مین و سوجو؟؟؟؟جذاب!!!😂😂😂😂😂برو بابا و دسته لیسا رو گرفتم و از وسطشون رد شدم که یهو دونگ مین دستمو گرفت و گفت:.....
کامنت لطفا😇😘
ممنون از سایت خوب تستچی😇
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خیلی خوبه😂😂👌🏻👌🏻
عالیییییی بود
فقط اینکه...از زیبای حقیقی ایده گرفتی؟😍عالیییییییی💜
واقعا عالی مینویسی مخصوصا پارت اول که به خواهر نشون دادم خواهرم پاره شد از خنده .
هههه چه خوبب