7 اسلاید صحیح/غلط توسط: koshina انتشار: 3 سال پیش 110 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
این قسمت : میدان جنگ
از زبان باکوگو :
عجیبه ..... امروز چرا دیر پاشدم ؟ سریع رفتم حیاط و با یه پسگردنی رو به رو شدم 😑💢
شوتو( هوی چرا دیر پاشدی؟) ( به تو چه دو تیکه 💢) شوتو ( به من نگو دو تیکه 💢 ) ( په چی بگم 💢) شوتو( هیچی💢) ( یعنی بگم هیچی بیا اینجا ؟💢) شوتو ( ااااااااااااااااااه 💢 بسه 💢 امروز یه روز کاملا جدیه 💢)(هن !؟) یهو نمیدونم چطوری سر و کله اون دوتا دوست اسکل شیوری پیدا شد .... مینا ( امروز شیوری گلم میخواد بره بجنگه تا بتونه اینجا بمونه 😑) 😐😐😐😐😐😐😐 چطور یادم رفته بود !!!!!!! اوراراکا ( هر کاری کردیم آروم نشد گفت میخواد تنها باشه شاید ترسی نداشته باشه ) شوتو ( نمیدونستم کارمون به اینجا میکشه 😑) ( من میرم باهاش حرف بزنم ) اوراراکا ( امیدوارم استرسی کع داره رو بیشتر نکنی 😑) ( ببند 💢) راه افتادم رفتم پشت خوابگاه .... اونقدر دنبالش گشتم که خسته شده بودم که یهو فهمیدم نشسته زیر راهپلهٔ خروج استراری .... ( هی ) نگاهشو بهم داد .... کامل استرس از صورتش مشخصه .... ( بهتر نیست یکم آروم باشی ؟) شیوری ( هوم....میتونم ...) (چرا؟) شیوری ( میترسم ببازم ...)
( زر نزن تو نمیبازی ) شیوری ( بابا امروز صبح اون حریفمو دیدم. استاد میخواد منو بکشه 😭) ( مگه چقد گنده بود ؟) شیوری ( شبیه آلمایت سنسه 😭) یا مسیح 😐 نمیدونستم در این حد گندست 😐
...( بخاطر همین میترسی ؟) این پسره میخواد منو سکته بده یا چی 😑 شیوری (اونی ....جان) شوتو ( اگه اینطور باشه طبیعیه که بترسی ) ( مثلا داری —) شوتو ( ولی ...) نشست جلوی شیوری ( منو باکوگو رو هم از اون هم قوی تر میشدیم ) وات د ف.ک 😐 شیوری( یعنی اون از شما دو تا ضعیف تر میشه ؟) چه خنگیه باور کرد 😐 شوتو ( آره . البته اگه منو باکوگو مثل تمرین ها باهم باشیم . پس اون مشکلی نداره میتونی شکستش بدی) شیوری ( میتو....نم؟!) ( آره ) ببینم من برا چی دارم دوروغ میگمممممممم😐 کی گفته ما از اون قوی تریم آخه 😐 شوتو( خیل خب دوستات منتظرن برو یکم تمرین کن ... کم مونده ) شیوری ( هااااااای) شیوری بلند شو دوید ...... شوتو ( باکوگو) ( ها؟) شوتو( دیروز دیدمتون ) یا اطوغودوس 😶 شوتو نزدیکم شد و دقیقا رو به روی من ایستاد .... دستشو بلند کرد ... فکر کردم الانه که یه سیلی محکم بزنه ..... ولی ... محکم نبود شوتو( حواسم بهت هست .... هنوز اعتمادی بهت ندارم که خواهرمو بهت بدم ) ( ....) شوتو ( خب ... بهتره بریم ) ( چرا الکی بهش گفتی ؟) شوتو ( الکی نگفتم ... اون از پسش برمیاد ) توی این جملش یه حس عجیبی داشت ... انگار مطمعا نیست و....نگرانه..... به هر حال منم پشت سرش راه افتادم رفتم
شروع مسابقه & از زبان شخصیت اصلی شیوری : یک دقیقه ..... فقط یک دقیقهٔ دیگه ...... شروع شد .... زمین مسابقه شبیه شهری بود که زدن اتکشو وتک کردن .... حریفم وارد میدان شد و با یه لبخند رو مخی بهم نگاه کرد .... سعی کردم که به زور خودمو نگه دارم و بهش بد و بیراه نگم ..... آیزاوا سنسه ( قانون مسابقه اینه هر یه ضربه فنی یا ضربه قدرتی دو امتیاز داره . اگه ضربه شما قدرتی یا فنی نبود ولی جوری بود که حریف رو زمین بزنه یک امتیاز داره . قوانین شغل پلیس هارو در نظر میگیرین اگه این کار رو نکنین یک امتیاز کم میشه . خب مسابقه رو شروع میکنیم ... شروع )
حمله رو حریفم شروع کرد . مشتای قدرتی خیلی قوی داشت و من به زور داشتم دفاع میکردم . تا الان اون بخواطر دو بار زدن من به زمین چهار امتیاز گرفته .... دوباره دارم میترسم که یه صدای آشنایی از بیرون زمین شنیدم ...( شیوریییییی زمااااااان ) صدای داداشیمه .... به زمان سنج نگاه کردم .... دو دقیقه از شصت دقیقه گذشته .... به اندازه کافی گرم کردم وقط حمله فرا رسید ..... با تمام سرعت جا خالی میدادم و بهش مشت میزدم ... الان هر دو ده امتیاز داریم .... حسابی داره عصبی میشه .... امیدوارم نبازم
& بعد سی دقیقه &
حسابی خسته شدم .... من ۱۲۱ امتیاز دارم و اون ۱۲۰ امتیاز ..... با اینکه خسته بودم ولی خوب دارم جلو میوفتم .... دو امتیاز دیگه گرفتم .... بد جوری عصبانی شده ..... اونم دو امتیاز گرفت ولی بازم دست بردار نبود .... آکانه بنجیرو .... اسمش اصلا به خودش نمیخوره ..... همینطور جلو رفتیم .جلو و جلو تر ... تا اینکه ...
اونقدر عصبانی شد که با کله زد به سرم .... به لحضه گیج شدم . از فرصت استفاده کرد و منو زمین زد ...... نمیتونستم بلند شم ..... سرم حسابی درد میکرد .... ( شیورییییییییییی) صدای بچه هاست ..... همشون وارد زمین شدن ... داور از شماره پانزده شروع کرد شماردن .... شوتو ( شیوری حالت خوبه ) ( آ.اره) مینا ( پیشونیت خونریزی داره ) ( ولی ..... من —) اوراراکا ( میدونم سخته ..... ولی .... باید بیخیالش شی ) ( م.من نمیخوام ) چشمای شوتو جوری نگران و ناراحت بود که خواستم گریه کنم .... داور گفت پنج ...... دارم میبازم ..... تا اینکه چشمم به اون دیوونه خورد که به من میخندید( تو برای پلیس بودن ساخته نشدی) ...... عصبانی شدم ... انگار کنترلی رو من نموند ..... بلند شدم .... همه با تعجب بهم نگاه میکردند که با اخم به رقیبم چشم دوختم ..... داور به بقیه گفت که برن بیرون و اونا هم رفتن .... مشخصه که نگرانم شدن ..... آکانه بنجیرو تعجب کرده بود ..... شروع!! پای چپم رو عقب بردم و با سرعت حمله کردم و زمینش زدم طوری که اول بسم الله دو امتیاز به دست آوردم ..... ۱۳۷ امتیاز ...
دیش دیش ..... اینم پارت جدید 😆 ..... خدایی وقت نبود ببخشید دیر گذاشتم 😅 ولی داره جالب میشه ها 😍 حتما نظرتون رو بگین که من به کامنتا و لایک هاتون نیاز دارم تا انرژی بگیرم 😉💙 جانهههههه 😆✊🏻💓
7 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
8 لایک
عالییییییی بودددددد اجییییییییییییییی خدایی عالی بوددددددددددد 😆😆😆😆😆😆❤️❤️❤️❤️❤️❤️ داستانت خیلی باحال شد عاشق این پارت شدمممممممممم 😆😆😆😆😆😆❤️❤️❤️❤️❤️
پارت بعد رو سریع بزاررررررر ❤️❤️❤️❤️❤️
سپاس عزیزممممممم
خواهش 😁❤️
زیبا بید🤧💝
ممنان ✊🏻
پارت بعدییییییییییی 🥺
اشکال نداره طول بکشه در هر صورت میخونمممممم💜
😆💓💓💓💓💓 عشقی عزیزم
🥺🖤 فالویی
Ali84 فالوش کن تبلیغت کنم