
در رو با کردم دیدم یونا تو حیاطه تا همو دیدیم پریدیم بغل هم دیگه جیمین و کوکی هم اونور داشتم دوچرخه سواری میکردم(اینجا حیاطش خیلیییی بزرگه اندازه باغه چون واقعنم باغه😐) از پشت ماشین کوک اینا منو ندیدن رفتم انور ماشین تا منو دیدن دوچرخه هاشونو انداختن زمین و اومدن بقلم کردن خیلی دلم براشون تنگ شده بود 🥺❤
ا/ت:چیزه جین هو و مین جی کجان؟؟ دیدم از پشتم اومدن زهر ترک شدم ولی اهمیت ندادم و پریدم بغلشون رفتیم بالا خونه جونگ کوکینا همه اونجا بودن مامان جیمین و... رفتم اونجا خیلی دلم واسه خالم اینا تنگ شده بود همرو بقل کردم خیلی خوشحال بودم با بچه ها رفتیم بالا نشستیم رو زمین

(کوکی*ا/ت&یونا$جیمین#جین هو@مین جی%) *ا/ت میگم از وقتی رفتی یه اتفاق بدی افتاده&چیشده؟*(با گریه الکی و لوس)تووو پرینتر من بوددییییی&یکی زدم پس کله جونگ کوک یعنی از وقتی که رفتم بدون پرینتر من چجوری زندگی میکنی هننن؟%وای دیشب جین هو مخ منو خورد انقدر خندید چی میگفتین به هم؟&از جیمین ادیت میزدیم#ینی من انقدر مهمم؟&خیلی ببین چه ادیت خوشگلی زدیم ازتتت(ادیت تورو خدا نریزین سرم این شوخیه😂)
#ا/ت خانوم یه روز تلافی میکنم&منتظرم...(1 ساعت بعد)$بچه ها بریم پایین شام حاضره &آره خشک شدم انقدر اینجا نشستم رفتیم پایین شام خوردیم تا ساعت 3 صبم حرف زدیم بعد همه رفتیم خونه جین هو مین جی امشب اومدن خونه ما تا ساعت چار صبم با اونا از خنده مزدم دیه بع زور خوابیدیم اگه فردا نباید میرفتیم مدرسه نمیخوایدم که
امیدوارم دوست داشته باشید از پارتای بعدی باحال تر میشه 3 تا پارت گذشته دیگه شرط میزارم 7 تا 10 تالایک 10 تا بازدید 10 تا کامنت تورو خدا حمایت کنید مرسیییی سرنگههههه❤❤❤❤
ناظر جونم منتشرش کن🤗🤗🤗
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
فالویی بفالو
فالویی