

از زبان مرینت:رفتم به بچه ها دارو دادم.داستم میخوابوندمشون که یک دفعه یکی از پشت به.غ.ل.م کرد😳برگشتم آدرین بود.گفت:خب مادره نمونه کلان میخوای پیشه بچه ها باشی گفتم:تا چند وقت بیشتر اوقات اینجام گفت:آها،گفتم: آدرین اسم بچه ها رو چی بزاریم؟گفت:اینو تو میگی نه من😊 گفتم:یعنی خودم تنها انتخاب کنم؟🥺 گفتم آره😘گفتم:باشه،خب امممممم اسم یکی شوند کاترین،دومی رو تو بگو😊 گفت:مریان چی اینم خب میشه برای دومی و خب م داره مثل اول اسم مامانش😘 گفتم:واییی آدرین😍😍و پریدم ب.غ.ل آدرین🤗 گوشیم زنگ خورد. از ب.غ.ل آدرین اومدم بیرون جواب دادم.عکاس بود گفت که جلسه عکاسی برای هفته ی بعد موکول شد. رفتم پایین نشستم.(3ساعت بعد)همچنین از زبان مرینت: رفتم به بچه سر بزنم دیدم نیست😨درد زدم:آآآآآآدددددررررریییییینننننننن😭اومد اتاق گفت:چی شده مرینت😥 آدرین بچه ها پیشه تو هستن؟🥺 گفت:نه😯 گفتم:یعنی چی اینجا نیستن پیشه تو نیستن پیشه من نیستن ها بچه های دو روزه چطور میخوان راه برن ها کلارا رفته بیرون کار داشت.وای آدرین بچه ها😭😭😭گفت:الان به پلیس زنگ میزنم😭😡(نویسنده: آدرین جوری میگی انگار میخوایبه پلیس فتا زنگ بزنی😑به آدرین گفتم: آدرین من بچه هام رو میخوام توروخدا😭😭گفت:باشه عزیزم پیدا میشن،خداکمکم کن،گفتم:من..من..من فقط وفقط بچه هامو میخوام😭😭😭😭ر😭کلارا اومد گفت:خانم تو اتاق بچه ها یک نامه پیدا کردم🙁(کلارا برگشت خانه) گفتم:بده ببینم😭نامه رو خواندم نامه:«مرینت آگراست اگر میخوای بچه هات رو ببینی باید بیای بالای برج ایفل تنها»(نویسنده:مرینت برای همه خواند🙃﴾گفت:الان میرم برج ایفل دیگه من نمیتونم😭میرم آماده بشم.آماده شدم(عکس اسلاید مرینت 👆)
مامان امیلی وبابا گابریل و آدرینا اومدن(نویسنده:مرینت عروس گابریل هست پس نگید چرا میگه مامان و بابا😑)ماجرا رو بهشون گفتیم😭 آدرین بهشکل گربه سیاه من رو نگاه میکنه که چیزیه نشه😭 رفتم بالای برج ایفل پلیس ها هم پیشه گربه سیاه بودن😭به فرد ناشناس گفتم:کی هستی چرا صورتت رو پوشوندی از جون بچه هام چی میخوای؟گفت:یا از آدرین ط.ل.ا.ق میگیری یا بچه هات م.ی.م.ی.ر.ن😈 گفتم:تا صورتت رو نبینم هیچی نمیگم😭😡 صورتس رو نشون داد وای ارباب شرارت جدید😰 گفتم:«🐞تیکی ملکهی ابرقهرمان ها آماده🐞»گفت:پس دخترکفشدوزکی معروف تویی😡به حرفش توجه نکردم عصا شو ازش گرفتم پرت کردم پایین و با یویو بستمش،سرعت عمل کمی داشت،گربه سیاه اومد گفت:اینم معجزه گر که دیدیم ارباب شرارت لایلا هست😡 گفتم:بچه هامو بهم برگردون و بدون من ط.ل.ا.ق نمیگیرم پلیس ها دستگیرش کردن، گفت که بچه ها توی اتاقشونن توی کمد😡رفتم خونه کمد رو باز کردم دیدم هردو سالم هستن بغل شون کردم🤗🥺 گفتم:خدایا هیچ وقت بچههامو از نگیر🥺🥺(فردا ظهر)
از زبان آدرین: سوفیا استخدام کرد گفت: ممنون ب...یعنی آقای آگراست گفتم:چرا میگی ب بعدش میگی آقای آگراست تا نگی نمیزارم کارکنی،گفت: باشه ولی باید خانم مرینت هم باشه،مرینت هم آمد همه نشستیم گفت:خب من از آینده اومد و توی آینده شما م.م.مم.مامان و بابای من هستید. گفتیم:چی ولی ما اسم بچه ها رو گذاشتیم کاترین ومریان گفت:خواهر بزرگ های من،من بچه ی آخر هستم بچه ی پنجم شما🥲مرینت غش کرد منم تو شک بودم،آخه پنج تا بچه چه خبره ولی خب باز هم خوبه ولی پنج تا بچه😨(نویسنده: آدرین جان خودت رو نابود نکن😑)مرینت به هوش اومد گفت:عزیز دل مادر چرا اومدی گذشته پدر و مادرت؟گریه کرد و گفت:فقط تو میتونی کمکم کنی مامان😭من یک رییس دارم که گفت باید بیام شما منو استخدام کنید و من کاری کنم شما از هم ج.د.ا بشید اگر نکنم تو رو م.ی.ک.ش.ه تو گروگان گرفته منم نمیتونم کاری کنم😭بابا توی آینده وضعیت خوبی نداره کلان گریه میکنه نه صبحت میکنه نه غذا میخوره کلان به عکس عروسی تون نگاه میکنه خواهر هام و داداش هام رفتن اینگیلستان تا دنبالت بگردن رییسم گفت شما رو تو گذشته از هم جدا کنم تا آینده تغییر کنه رییسم هم لیلا هست همونی که باهاش دشمنی😭 مامان نمیدونی تو آینده از وقتی گروگان گرفتنت چه وضعیتی داریم تو پاریس پاریس بدون ملکه ابرقهرمان ها هیچه😭😭از زبان مرینت: رفتم پیشه سوفیا نشستم بغلش کردم گفتم: عزیزم ناراحت نباشید الان من اینجام آره نمیتونم مثل آینده ی خودم برایت مادر باشم ولی ببین چه تو گذشته خیلی دوره چه آینده نزدیک به زمان خودت بازم من مادرت حساب میشم عزیزم ناراحت نباش😊«سوفیا 12سالشه»سرش رو بوسیدم گفت:الان که پیشم هستی خوبه فقط اگر بابا سر پا بشه میتونیم تو رو پیدا کنیم😭 آدرین گفت:خب به بانیکس بگو آدرین آینده رو بیاره تو رو ببینه حالش بهتر میشه😊
زنگ زدیم بانیکس تا آدرین رو بیاره اینجا آدرین خودمونم رفت بیرون کار داشت.به سوفیا گفتم: دخترم بابات وضعیتش جوری که گفتی اینکه الان منو ببینه معلوم نیست چه کاری میکنه🙁 گفت:مامان،بابا خیلی حالش بده😭 گفتم:دخترم آروم باش🙁 گفت:باشه،بانکیس اومد.گفت: کفشدوزک کوچولو بیا اینم آدرین آینده، اومد گذاشتم اینجا واقعا چشماش وضعیت خوبی نداشت آنقدر گریه کرده چشماش شده سرخ سرخ🙁 گفتم: آدرین تو که همیشه غم رو از خودت با خنده دور میکردی چیشد؟سرش رو آورد بالا گفت:بانو کوچیکه تو اصلا میدونی من و آدرین کوچیکه چقدر دوستت داریم،الان من بدون تو هیچم انتظار داری گریه نکنم😭 گفتم: سوفیا همهچیز رو گفت،گفت:چی سوفیا رو که هنوز ندیدی اصلا توی این زمان سوفیا به دنیا نمیومده بود😨 گفتم:نه دختر آخر زمان خودت که الان دست منو گرفته🙃 نگاهی به سوفیا کرد گفت: سوفیا،سوفیا پرید بغل آدرین،آدرین هم سوفیا رو بغل کرد.آدرین خودمون اومد. سلام کردن بعد گفت:به به خود آیندم که بی بانو مونده خدایی چجوری سرپا موندی خودم تصور میکنم قرار اینو تجربه کنم لرزش میگرم🥺 آدرین بزرگه گفت:فکر کن بری پیشه مامانت برای برنامه ریزی برمیگر میبینی ع.ش.ق.ت نیست یک کاغذ افتاده زمین که نوشته، اگر ط.ل.ا.ق نگیری ه.م.ی.ر.ت میمیره😭از زبان آدرین: گفتم:یکی بهم چند روز پیش زنگ زد همین رو گفت مرینت: آدرین بزرگه اگر بانوی خودت اینجا بود دوتا سیلی میزد بهت میگفت به خودت بیا اگر واقعا منو شما دوتا خ.ن.گ.و.ل د.و.س.ت دارید بجای گریه به خودتون رو جمع و جور میکردید دنبالم میگشتید😡
دستم درد گرفت🥺هم درسم رو مینویسم هم میام اینو مینویسیم راستی آماده باشید که قرار دادستان تمام بشه دقیق نمیتونم بگم کی ولی بعد عشق سیاه و قرمز ♥️🖤 قرار داستانی به نام..................نمیگم😜
آنچه خواهید خواند:تیکی:مرینت😨 آدرین بزرگه:لایلا مرگت دست خودمه🤬😡 آدرین:مرینت😨پلگ:وایی نه بیچاره گشتیم😂 چالش داریم توی نتیجه❤️
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پارت بعد درحال بررسی هست 😘
زود، تند، سریععععع
چیشده؟
بعدیو بزار🤣
چشم مادمازل😂
مادمازل گفتنت منو کشته😍
وا خدا نکنه🥺🥺
❤❤اجی میشی؟
دریام دوماه دیگه میرم ۱۲سالگی کلاس ششمم
دیدی گفتم باباشه😂😜
💖برنده ی چالشی💖
مرسی
💖😊💖
داستان داداشت رو خوندم اونم خیلی خوب بود و جالب بود و تازه هم سن هم هستیم خواستم بهش بگی اگه میشه با هم دوست بشیم من داخل تستچی دوستی ندارم 🙁
خوب من دوستت هستم به داداشم هم میگم عزیزم 😘
مرسی ❤️♥️
عالی در عالی بود
💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗
عالی بود مرسی که به حرفم گوش کردی و زیاد نوشتی ♥️
خواهش میکنم عزیزم 😘😘نظر خوانندگان داستان مهم هست پی منم که نویسنده هستم باید انجام بدم 😊
عالی بود ♥
ج چ: میگشتم دنبال مری تا پیداش کنم یا به گذشتع ب میگشتم و مشکلات رو درست کنم🙂
💗💗💗💗💗💗 ممنون💗💗💗💗💗💗