
من قول میدهم هرگز ترکت نکنم هری پاتر ! _ مطمئنی ؟ قول بزرگی است ! . مطمئنم تا وقتی با من باشی تورو ترک نمیکنم . _ من هرگز تورو ترک نمیکنم هرماینی ! .
_ میشنوی ؟. پاسخ داد : صدای قلبت ؟. میگویم : بله ! . پاسخ میدهد : بله میشنوم ! . دستش را میگیرم و میگویم : تا وقتی دستانت در دست من است این صدا ادامه دارد ! . _ اوراکادوارا ! . فریاد میزنم : هرماینییییی ! . هرماینی بی جان در دستان اوست اشکهایش سرازیر میشود . صدایی دلنشین و زیبا میشنود که با نگرانی میگویند : هری بیدار شو ، داری خواب می ببینی ! .
هرماینی زودتر به خودش آمد و پرسید : پس جینی چه ؟. هری دستان هرماینی میگیرد و میگوید : او برایم یک خواهر هست ، میشه در باغ قدم بزنیم ؟. چند دقیقه بعد هرماینی و هری دست در دست هم به آرامی در باغ بارو قدم میزنند . هرماینی با لبخند میگوید : خوشحالم که می ببینم بعد مرگ سیریوس شاد هستی هری ! . هری با لبخند میگوید : ممنون هرماینی ، بنظرت رونالد می پذیره ؟. هرماینی به ستاره ها خیره میشود و به سادگی میگوید : من او را رد کردم ، سال پیش !. ( اگه میخواید برید تو حس یا راحت تصور کنید آهنگ بهم زمان بده مرتضی پاشایی گوش بدین ، خودم دارم گوش میدم و دارم آروم تصور میکنم ) هری میگوید : من را میپذیری ؟. هرماینی به هری نگاهی میکند و میگوید : اگه بخاطر سیریوس و .... غصه نخوری معلومه هری ! . هری به هرماینی خیره میشود و میگوید : منم یه آدمم بهم زمان بده ! ، اما قول میدهم هرگز تورو ترک نمیکنم ! .
هرماینی زودتر به خودش آمد و پرسید : پس جینی چه ؟. هری دستان هرماینی میگیرد و میگوید : او برایم یک خواهر هست ، میشه در باغ قدم بزنیم ؟. چند دقیقه بعد هرماینی و هری دست در دست هم به آرامی در باغ بارو قدم میزنند . هرماینی با لبخند میگوید : خوشحالم که می ببینم بعد مرگ سیریوس شاد هستی هری ! . هری با لبخند میگوید : ممنون هرماینی ، بنظرت رونالد می پذیره ؟. هرماینی به ستاره ها خیره میشود و به سادگی میگوید : من او را رد کردم ، سال پیش !. ( اگه میخواید برید تو حس یا راحت تصور کنید آهنگ بهم زمان بده مرتضی پاشایی گوش بدین ، خودم دارم گوش میدم و دارم آروم تصور میکنم ) هری میگوید : من را میپذیری ؟. هرماینی به هری نگاهی میکند و میگوید : اگه بخاطر سیریوس و .... غصه نخوری معلومه هری ! . هری به هرماینی خیره میشود و میگوید : منم یه آدمم بهم زمان بده ! ، اما قول میدهم هرگز تورو ترک نمیکنم ! .

فردا ) جینی در حالی که لباس کوتاهی به رنگ سبز در دستش بود از هرماینی پرسید : این چطوره ؟ بنظرت هری . هرماینی کلافه و عصبی گفت : تمومش کن هری تورو یه خواهر می ببینه ! . لباس از دست جینی می افتد و با لحنی شک زده میگوید : چی ؟ تو از کجا میدونی ؟. هرماینی با لکنت میگوید : چون ...... چون ..... چون . جینی با لحنی که نفرت از آن میبارد گفت : تو اون .... دوست داری ؟ ...... و بهش گفتی ! . با تنفر به او خیره میشود و بعد میگوید : ازت متنفرم ماگل زاده ، مشنگ زاده !. و بیرون میرود ، هرماینی با چشمانی لبریز از اشک به سمت اتاق هری میرود . ( لباس جینی . نظرتون راجب لباس بگید 🤣 )
هری میپرسد : چیزی شده ؟. هرماینی خودش را بغل هری می اندازد و در حالی که گریه میکند میگوید : جینی .... اون ..... مشنگ زاده . هری او را 🫂 میکند و میگوید : خب تو مشنگ زاده ای ، مشنگ زاده من ( عق ، خودم عقم گرفت اینقدر احساسی شد نظر شما چیه خواننده های عزیز ؟ ) . هرماینی لبخندی میزند و میگوید : بریم کوچه دیاگون دورگه من ( عق ، ببخشید پارازیت ( همین بود ؟ ) میندازم ولی لازم بود بگم عق ) . هری با خنده میپرسد : دورگه ؟ . هرماینی با لبخند میگوید : اگه من مشنگ زاده تو هستم توهم دورگه من هستی 😆 .
آنچه خواهید خواند : با من میمانی ؟........ من نمیتونم ! ........ جان پیچ ؟......... چرا باید او یک مشنگ زاده را بخواهد ؟ ........ مادر و پدرت ؟.......... در آینه چه می ببینی هری ؟ ........ گاهی ، فقط گاهی میترسم تمام اینها یک کابوس باشد ....... چرا کابوس ؟ ....... چون اگر من خوابم و در بیداری با تو نیستم این یک کابوس است که فقط در خواب باتوام .............. هرماینی گرنجر ! ........... تو حق بودن با آن پسر را نداری ...... پدر و مادر من ....... هرییییییی ............ کروشیو ........ هرماینی قول دادی ترکم نمیکنی ........ بلند شو ........... التماست میکنم ! ........ هرماینییییییی ........... من هرگز تورو ترک نمیکنم ! . ( برید نتیجه )
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالیــــــــــ
ممنون 😊
وایییی 😃
چقدر قشنگ بود لطفا پارت بعدی هم بزارین🙂❤️
ممنون
حتما
ورده آواداکداورا
الان ورده مهمه ؟
خود داستان چطوره ؟
اولین چیزی بود که دیدم
آرین خیلی باحالی ، کل ۶ تا اسلاید ول کردی اولین اشتباه کامنت کردی 😂😐💔
واییی خیلییی خوبب بود
ممنون
چقدر باحال یک ویزلی که از دورگه ها متنفر باشه 😐 به فرا سوی ذهنم هم نمیرسید 😅 عالی منتظر بعدیم 🙂
تنفر تنفره
ممنون
خیلی خیلی ممنون دیوان. ه هری پاتر و هرماینیم
خواهش میکنم 😊