از زبان آدرین: رفتم پیشه مرینت🥲 هنوز بیهوش بود.رفتم پیشش نشستم گفتم:تا بهوش نیای من نمیرم بچه ها رو ببینم🙂 که چشماش رو باز کرد گفت:من کجام؟گفتم:مرینت،گفت: آدرین ما کجاییم اینجا کجاست😭 گفتم:مرینت عزیزم آروم باش ما الان بیمارستان هستیم یادت نیست چرا؟گفت:آه،الان یادم اومد🙂بعد بغض کرد.گفتم: چی شده بانوی من؟😟گفت: نمیدونم الان خوابم یا بیدار یعنی الان من مادر دوتا دختر شدم🥺 خدایا یعنی بهترین حسی که هر زنی دوست داره،من دارم🥺 گفتم:مرینت🥺 گفت:این حس بیشتر از دوبار سه بار چهاربار پیش نمیاد مخصوص اولی،اولی هیچ وقت فراموش نمیشه🥺و زد زیر گریه😭 گفتم:بانو الان باید خوشحال باشی نه ناراحت🥺تازه یکم دیگه بچه ها رو میارن پیش ما نمیخوای که با صورت گریون بچه هاتو برای اولین بار بغل کنی،میخوای؟ گفت:نه نمیخوام، ولی اشک شوق رو نمیتونم کاریش کنم🥲 گفتم:الان میارنشون اینجا اشک هات رو پاک کن🙂 گفت:باشه باشه🥲اشک هاشو پاک کرد گفتم: آفرین💓 گفت: آدرین تیکی کجاست بگو بیاد پیشم🥺 گفتم: همینجاست تیکی از جیبم اومد بیرون،چسبید به لپ مرینت پلگ هم اومد هردوتاشون بهمون تبریک گفتن😘
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
14 لایک
اجی پارت 38 نداره من ندارمش
همه خبر دار باشید که تو داستان قرار فاجعه به پابشه
عالییییی بود خواهر جون 👌🥰
مرسی داداشی 😍
عالیییییییییییییییییی بودددددددددد
ممنون عزیزم 💓🥰🥰❤️🖤
من منتشر کردم
خیلی خوشم اومد از داستان ات واسه همین اسم تست رو کپی کردم سرچ کردمش که پیدات کنم 😍
❤️❤️
عزیزم خیلی خیلی ازت ممنونم که منتشر کردی دیگه داشتم به این نتیجه میرسیدم که دیگه تست هام منتشر نشه
چرا چیز بدی نداشت که
آخه من پارت قبلی رو هرکاری کردم منتشر نشد، با خودم گفتم این پارت هم منتشر نمیشه
عالی بود خوشحالم که بلاخره پارت گزاشتی ♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️
ممنون عزیزم 😘 خودمم خیلی خوشحال شدم منتشر شد دست ناظر درد نکنه داشتم سر این موضوع گریه میکردم❤️🥺
خواهش میکنم😚(ناظرش من بودم😁)