
توجه این داستان برای افراد زیر۱۲ سال مناسب نمیباشد زیرا چیز هایی در داستان گفته است که هم برای سن های پایین تر مناسب نمیباشد و هم منظور آن را نمیفهمند توجه کنید داستان اکشن است و عاشقانه هم هست.
اون جنازه خانم بوستیه بود😨 اون با یک طناب خود۰۰۰۰ کرده است😨 ما همه میدونستیم که تقصیر اون بازی هست ولی بقیه میگفتن که اون خودش این کار رو کرده جرعت هامون دیشب راس ساعت ۲۴ ارسال شده بود ولی من نگاش نکرده بودم همه بچه ها من میگفتن تا الان انجام ندادن جرعت رو که نگاه کردم دیدم نوشته😨
جرعت ها این دفعه متفاوت بود برای هر کسی یک چیزی نوشته بود برای من نوشته بود یک نفر رو انتخاب کن اون شخص باید رو به روی تو برون لباس و همه چیز شود و شما باید از تمام بدن او عکس بگیرید بعد عکس را که گرفتید ماموریت شما کامل شده است 😨 من باید این کار رو با کی کنم من نمیخوام بمیرم بقیه ی بچه ها هم همین طور ولی طبق قانون های بازی همیشه یک نفر از هر مرحله میان گین حذف میشود و من نمیخوام اون فرد باشم یا بقیه ی بچه ها😨 همه داشتن جرعت های هم دیگر رو به هم میگفتن
برای آلیا نوشته بود باید دوست پسرش را آنقدر بزند که صورت آن پر از خون شود و از :دماغ،دهان،چشم... او خون بیاید و صورت او زخم شود نینو گناه داشت حقش این نبود ولی چاره ای نداشت برای آدرین هم نوشته بود یک نفر را انتخاب کن اون فرد تحت هر شرایطی از این مرحله زنده میماند برای لایلا نوشته بود که یک نفر را انتخاب کند آن فرد خواهد مرد 😨
من خیلی میترسیدم لایلا منو انتخاب کنه ولی اگر این طور بشه آدرین میتونه منو نجات بده که دیدم برای کلوئی نوشته اون همه باید یک نفر را به کشتن بده😨 یعنی آدرین بین او دو نفری که انتخاب میشوند میتواند ۱ نفر را نجات دهد😨 همه بچه ها هم چالش های وحشت ناکی داشتن من نمیدونستم چطوری باید جرعتم رو انجام بدم تازه نوشته بود این کار روی پسر خوش تیپ کلاس باید انجام بشه اونم کسی نبود به جز آدرین😨(به نظر من)(توجه کنید کل داستان از زبان مرینت است) من این رو به آلیا گفتم آلیا که اینو شنید گفت بچه واقعا فکر نکنم بوونی این کار رو بکنی ! من گفتم دیگه وقت مردنم هست که دیدم آدرین با چشم های گریون اومد رو به روی من گفت:مرینت خواهشت میکنم بزار من چالش رو انجام بدم من که اینو گفت فهمیدم که آلیا این رو گفته همه ی بچه ها با تعجب داشتن به ما نگاه میکردن من اومدن به آدرین بگم اما آدرین وای اون گفت: لطفا من نمیخوام تو بمیری😭
منم گفتم باشه از اون ور قرار شد یواشکی بریم خونه ی آدرین اینا که اون جرعت وحشت ناک رو انجام بدیم😪 من هم خوش حام بودم ولی احساساتم نمیزاشت این کار رو کنم زمانی که رسیدیم آلیا گفت من یه فکری دارم! من هم به خاطر شوک این جرعت هه دیگه رو به روی آدرین هول نمیکردم و درست حرف میزدم آلیا:جرعت گفته عکس بگیر ولی نگفته گه خودت باید نگاه بکنی باید زمانی که آدرین .... شد باید چشم هام رو ببندم و بزنم رو دوربین و عکس بگیره ولی من گفتم اگر دستم رو جای دیگه این زدم که دوربین عکس نگیره بزنم کنار دوربین چی؟ اون موقع چیکار کنم؟ اون گفت خوب از صوتی اش استفاده کن (عکس گرفتن صوتی که فکر کنم میدونید داخل گوشی های جدید با گفتن کلمه ی عکس عکس میگیره) گفتم فکر خوبیه و رفتیم داخل
زمانی که رسیدیم آدرین رفت داخل ح.مو۰م. لباس،شلوار،لباس ز۰ی۰رخودش رو انداخت بیرون حمام من هوری دلم ریخت و اومد بیرون آلیا بیرون اتاق بود آدرین خودش اومد دوربین رو درست کرد من دوربین رو گرفتم و آدرین رفت روبروی دوربین و من گفتم عکس و عکس گرفته شد! همون موقع صدای پیامکی اومد آدرین گوشی رو از دستم گرفت زمانی که اومد نزدیکم بوی آدرین رو حس کردم یه حس خوب یادم دست داد و دوباره از من دور شد اون پیامک رو دید نوشته دستور انجام شد و آرین ل۰ب۰اس۰ش رو بر کرد من داشتم از خجالت آب میشود که آدرین دست گزاشت روی شونه ی من و گفت اشکالی نداره تو چاره ای نداشتی !
همه چالش هامون رو انجام دادیم فقط لایلا،آدرین،کلوئی مونده بودن آلیا هم مجبور شد نینو رو بزنه و نینو از شدت درد به بیمارستان رفت و برای خود نینو نوشته بود باید تا حد مرگ کتک بخوره واسه ی همین هم واسه ی آلیا و نینو انجام شد
اینم از این قسمت داخل قسپت بعدی با لایلا،ادرین و کلوئی کار داریم 😈 دوستون دارم لایک،کامنت ،دنبال فراموش نشه بای بای👋
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود فقط ترو خدا زود به زود بده🙂