خب این پارت یک داستانم هست امید وارم خوشتون بیاددددد

از زبان مرینت بیدار شدم دیدم ساعت نه و نیم هست ما با شرک اگراست ساعت 10قرار داریم من و پدرم میریم رفتم سراغ کمدم یه بلوز سفید با یه طرح های بانمک روش و یه دامن صورتی رنگ پوشیدم(عکس اسلاید بالا)تصمیم گرفتم موهام رو گیس تیغ ماهی کنم سه دقیقه بعد خب تموم شد یه تل صورتی با قلب های سفید هم زدم به سرم یه کفش اسپورت صورتی پوشیدم(همون کفشه که توی ادامه ی بیوگرافی گذاشتم همونه)خیلی کیوت شده بودم رفتم که ارایش کنم یه رژلب صورتی کم رنگ زدم به ل،ب،م بعد یه ریمل زدم با یه خط چشم کیوت صورتی و سفید خب من امادم خوب شد هنوز وقت دارم صبحونه بخورم رفتم سمت اشپز خونه که پرندین(اجی پرندین اومدی تو داستانم تو اینجا نقش خدمتکار شخصی مرینت هستی)گفت خانم اکاشی چیزی میخواهید بخورید به من بگید تا بیاورم گفتم مرسی پرندین ولی خودم بر میدارم تو برو استراحت کن مرخصی گفت وای مرسی خانم مرینت ولی .......میشه حقوقم رو بدید بچم واقعا حالش بده گفتم کلویی حالش بد شده اونکه خوب خوب بود یه دفعه چیشد گفت اره 😭گفتم باشه نترس حقوقت رو میدم 500 یورو ریختم به حسابت گفت زیادیه گفتم برعکس خیلی هم کمه حالا بو خونت به راننده میگم ببرتت خونت گفت باشه خداحافظ خانم اکاشی گفتم خداحافظ پرندین
سریع کیکم رو خوردم و رفتم سمت کافه نگاه کردم به ساعت خوب هنوز وقت دارم چون کافه ای که توش قرار داشتیم توی یه کوچه بالاتر بود خواستم پیاده برم کیفم که صورتی سفید بود رو برداشتم و دویدم سمت کافه ماگانار(خو چه کنم اسم دیگه ای به ذهنم نرسید😂)وای نفسم بند اومد وای خدا حالا باید یک ساعت دنبالشون بگردم10دقیقه بعد وای وای پیداشون کردم بابام گفت مرینت دخترم دیر کردی گفتم من از ده دقیقه پیش اومده بودم فقط داشتم دنبال میزتون میگشتم گفت خب به من زنگ میزدی گفتم گوشیم انتن نداشت که اقای ادرین اگراست گفت خب دیگه مرینت خانم طرحاتون رو ببینم گفتم چشم و دفتر طراحیمو از کوله پوشتیم در اوردم و نشونش دادم و گفتم بفرمایید گفت مرسی و نگاهش کرد و گفت خانم مرینت.........این........طرح ها واقعا..........

این.....طرح ها.......عالی.......هستن.....واقعا گفتم مرسی اقای اگراست ولی پدرتون کجاست فکر کردم اونم هست(بچه ها یادم رفته بود لباس ادرین رو بزارم اون عکسش بالاست)گفت از این به بعد من و شما کار میکنیم و شاید دیگه باید به جای لباس زنانه لباس مردونه بکشید و بیایید در شرکت ما کار کنید به عنوان طراح شرکت خب حالا چیزی میل ندارید گفتم نه مرسی فقط یه اسپرسو گفت الان سفارش میدم گارسون گارسون گفت بله اقا گفت دوتا اسپرسو لطفا گارسون گفت چشم و پنج دقیقه بعد اورد و گفت بفرمایید من و مرینت هم زمان گفتیم مرسی و اسپرسومون رو خوردیم
و رفتیم خونه هامون از زبان ادرین یه حس عجیبی به خانم اکاشی داشتم (خ،ن،گ خدا ع،ا،ش،ق،شدی ادرین چی میگیا) ادریانا یهو اومد و گفت به به داداش ما هم یه بار سر وقت اومد خونه گفتم مگه من همیشه دیر میام خونه گفت ام...بزار فکر کنم......اها اها یافتم یافتم...اون شبی بود که ساعت یک ظهر رفتی بیرون بعد قرار بود ساعت پنج عصر بیای بعد ساعت هشت شب اومدی
از زبان مرینت فردا صبح بیدار شدم دیدم هنوز که هنوزه لباسم رو عوض نکردم برای همین رفتم یه نیم تنه ی سفید با نوشته یmrintداشت که نوشتش مشکی بود بایه شلوارک مشکی بعد موهام رو گوجه ای بستم و یه تل سفید زدم به موهام چون با ابجی ماریا بریم ورزش قرار بود بعد ورزش هم بریم کافه رفتم پایین که به ماریا بگم امادم گفتم مازیا من ارادم که فمیدم گ،ن،د زدم یعنی من امادم ماریا که ماریا گفت 😂😂وای ترکیدم از خنده خوب منم امادم دیدم ماریا یه نیم تنه مجلسی مشکی پوشیده بود و یه دامن سفید تا زانوش موهاش هم گیس کرده بود و یه تل صورتی زده بود گفتم واو چه خوشگل شد ماشالله گفت همچنین خواهر خ،ن،گ من و پقی زدم زیر خنده گفت مگه چیه خو خ،ن،گ،ی دیگه😂😂 گفتم خوت خ،ن،گ،ی خب ساعت هشت شدا ربع ساعتع داریم و،ر میزنیم گفت خب باشه بریم از مارتین خداحافظی کنیم مامان بابا خونه نیستن گفتم بجاش داد میزنیم چطوره گفت من پایم که باهم گفتیم مارتینننننننننن خداحافظظظظظظظظظ که مارتین داد زد کدوممممم خ،ر،یییییییی ساعت هشت صبح داد زدهههههه
از زبان ادرین ساعت نه صبح بیدار شدم دیدم ادریانا لباس ورزشی پوشیده و بالا سرمه گفتم چه م،ر،گ،ت،ه گفت بلند شو لباس ورزشی بپوش بیا گفتم باوشه تو برو بیرون رفتم یه بلوز سیاه پوشیدم با یه شلوارک مشکی یه عطر هم زدم(ادکلن ادرین ادرین 😂) خب من امادم بریم که یهووو.......(نترس من مثل بقیه نویسنده ها نیستم که جای حساس کات میکنن نیستم) برو اسلاید بعدی
دیدم خانم مرینت و ماریا هستن گفتم سلام خانم مرینت و ماریا مرینت گفت بنظرم این اقا و خانم رو ول کنیم و مرینت صدام کنید باشه ادرین که گفت باشه مرینت که ادریانا گفت این وسط ما نخودیم?
خدافظ امید وارم خوشتون اومده باشه برای همیننن.....
منننننننننن برایییییییی.......
پارت بعد 3تا نظر و لایک میخوام چیه فکر کردین مجانیه
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود
مرسی تست های تو هم عالیه
میای اجی بشیم رزیتا ۱۱ ساله و شما😘💖
عاالی بود اجیم میشی من مهسا هستم ۱۴ سالمه
اره میشم باران چهارده ساله میراکولری
خوش
عالی بود
مرسی داستان های توهم عالی هست
بچه هااا چرا کسی حمایتم نمیکنه