
رها هستم از تهران
دوستان فقط من یک جورایی یادم نیست تست قبلی چی شد برگه ی تست قبلی رو برادرم پاره کرد اما سعی میکنم به یاد بیارم/* یک دفعهـــــــــــــــ یک صدایی گفت بوم آدرین پا شد و رفت تغیر شکل داد مرینت بعد دو دقیقه چشماشو باز کرد و دید که صدای آژیر خط و جیغ میاد با اینکه حالم زیاد خوب نبود تغییر شکل دادم و رفتم کمک گربه ی سیاه
گربه ی سیاه گفت بانوی من وقیافش اینجوری بود😟 گفتم من خوبم که افتادم اما سریع بلند شدم و قیافم اینجور بود😣+😊 آدتاکامی گفتم میبینم لیدی باگ ضعیف شده راحت معجزه آساتونو بر میدارم و ارزو میکنم آدرین عاشقم بشه و بعد معجزه آسا هاتونو میدم هاک ماث منو گریه ی سیاه به هم زل زدیم و گربه ر سیاه تعادلشو از دست داد و افتاد
کت نوار رو آزاد کردم گفتم گردونه ی خوش شانسی وبعد یک آینه اومد دستم یه لحظه اینور واونور رو نگاه کردم که سابیده شدم به زمین طوری که صورتم خونی شده بود در همین حال افتادم رو زمین اومد گوشوارمو برداره که زدم روی دستش یه عروسک به شکل بستنی بودشکاف تمش و اکومارو گرفتم و گفتم کفشدوزک معجزه آسا گوشوارم صداداد که افتادم
کت نوار بلندم کرد و رفتیم بالای ساختمون تغییر شکل دادیم و آدرین بردم ی بیمارستان دیگه شب شده بود که ادرین رفت دستشویی صورتم پانسمان بود و ماسک اکسیژن روی دهن و بینی م
یکی وارد اتاق شد همون موقع نگاه کردم و گفتم آدری.. که ماسک اکسیژن روی صورتم رو برداشت یزره سرفه کردم و همه جا سیاه شد و آدمه رفت
آدرین برگشت و گفت نه نه نه نه صدای ایـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کل بیمارستان رو پوشونده بود دکتر اومد و با چند تا عمل دکتری مرینت رو بهوش آورد
رفتم داخل و گفتم مرینت من، من
رفتم داخل و گفتم مرینت من، من
یک دفعه بانیکیس از ی پودال اومد و گفت مرینت خوبه؟ اومدم بهش سر بزنم و آدرین گفت ی جورایی و بغض کرد
خداحافظ
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (7)