پارت آخر سریال عشق و نفرت

دکتر وقتی از اتاق لیسا اومد بیرون با کمال خوشحالی جیمین رو خبر کرد و جیمین گفت :(چی شده چرا خوشحالین حال لیسا خوبه؟) دکتر گفت:(بله واسه همینه خوشحالم کمتر کس پیش میومد از این مریضی نجات پیدا کنه.

چون این یک مرضیه خاصه و آدما ازش سخت نجات پیدا میکنن. جیمین گفت:منظور این حرفاتو چیه یعنی لیسا به زندگی برگشت؟ دکتر با لبخند گفت:بله ❤️و لیسا بعد از 10روز بستری بودن با بچشون اومدن بیرون.

دیگه بچشون 10روزه شده بود اما مامانش نتونست این لحظه هارو ببینه اما از این به بعد با شادی با بچشون زندگی میکنن اسم بچشون:چامی بود خیلی ناز بود خدا یک پسر بهشون داده بود.

بعد از 10سال چامی بزرگ شد و به خوانندگی مثل مامان و باباش علاقه مند شد و رفت سراغ خواننده گی مامان و باباشم همیاری کردن چون دوست داشتن چامی هم مثل خودشون یک خواننده شه.

و در سن 20سالگی برای اولین بار بر روی صحنه رفت و همونجا یک دختر خوشگل به نامه کیم که ویالون میزد بعد از گذشت 10ماه همکاری ازش خوشش اومد اونم همینطور.

و چامی هم روی همون استیج از کیم خواستگاری کرد و مثل مامان و باباش به خوشبختی زندگی کرد اینم سرنوشت لیسا امیدوارم از سریال خوشتون اومده باشه آماده باشین واسه یک قرعه کشی خفن دوستون دارم فعلا بای ❤️👋🏻