از زبان آدرین :پادشاهی ما خیلی به پادشاهی کشور باران نزدیک بود و زود به اونجا رسیدیم وقتی وارد شدیم مجذوب آنجا شدیم خیلی خوشگل بود
داشتم قصر و زیر چشمی نگاه میکردم که یه دختری رو دیدم که غیافش خیلی آشنا بود
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
15 لایک
داستانت عالیههه
البته من اول پارت اخر رو خوندم😉
خسته نباشی عزیزم تقلب نکن اینجوری باحال نمیشه😂
عالی بود ❤️
اره عزیزم اسم من هم حنان نخست ۱۳ سالمه😍
پارت بعدی رو هم حتما بزار.داری عالی پیش میری.😘😘😘
مرسی عزیزم حتما الان توی امتحام ها هست امروز صبح بهم این ایده رسید یعنی توی ذهنم یدک جرغه بود منم نوشتم هروروز اگر تونستم میزارم
😊😊😊
راستی اجی میشی من مارال ۱۳
عالیییییی😍😍😍😍
مرسی عزیزم 😍😍به نظرم خودم باحال نیست چیکار کنم باحال شه نظری داری ؟
نه عزیزم خیلی خوبه فقط یکم پارت ها رو طولانی تر کنی دیگه چیزی کم و کسری نداره.😊😊😊
باشه عزیزم تا بتونم پارت ها را طولانی تر میکنم
من منتشرش کردم 😊😊😊😊
مرسی