داشت موهامو جولوی آینه شانه میزدم که داخل آینه یک چیزی دیدم یکی چیزی که برق میزد چرخیدم که دفتر خاطرات طلایی را دیدم جلو رفتم و برش داشتم که صفحه اول را که آوردم چشمانم ا برقی زد و به فکر گذشته رفتم
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
13 لایک
عالی عالی عالی 💓
عه آجی مهتاااا
سلام منم داشتم این داستان رو میخوندم
🤭🤭 سلام عزیزم 🤭🤭من دارم از تستچی میرم با اکانت دیگه میام عزیزم بهت پیام میدم بابای عزیزم 😘
💕💕💕
😍😍😍😍😍