
خب بریم سراغ پارت اول 💕💕💕💕💕😃😃😙😙💗💗💗💜💜🌷💙💙💙💕💕💕💕💕💕💕💗💗💗🌷🌷💗
از زبان راوی : در سرزمین هیولاها دو سرزمین جدا وجود داشت به نام سرزمین 🧙♀️🧙♀️جادوگران🧙♀️🧙🏻♂️ وسرزمین 🧛🏻♀️🧛🏻♂️خوناشام ها🧛🏻♀️🧛🏻♂️ این دو سرزمین قبلا باهم دوست بودن ولی طی اتفاقاتی (فعلا زوده تا بگم😜 .) این دو سرزمین با هم دشمن شدن ، چند سال بعد ، پادشاه و ملکه 🧙🏻♂️🧙♀️سرزمین جادوگران🧙♀️🧙🏻♂️ صاحب دو بچه به نام های مرینت و جیمز شدن . وقتی دختر و پسرشون به دنیا اومدن اول یا دادن جادو رو به جیمز یاد دادن و جیمز قدرتش رو پیدا کرد، قدرتش خواندن ذهن بود . مرینت هم که هنوز کوچولو بود دوست داشت قدرتش رو کشف کنه ولی پدر و مادرش بهش میگفتن که فعلا زوده ، تا وقتی که مرینت بزرگ تر شد و قدرتش شکوفا شد ، قدرتش این بود که اجسام سنگین رو جابه جاکنه .💗💗💗💗💜💜💜💜🖤🖤🖤🖤💛💛💛💛
در سرزمین🧛🏻♀️🧛🏻♂️ خوناشام ها🧛🏻♀️🧛🏻♂️ پادشاه اونجا همسرش رو به خاطر انسان های آدی از دست داده بود و حالا اون باید هم پسر بزرگش و هم دختر کوچیکش رو بزرگ کنه . چند سال بعد قدرت های آدرین و کتی (به ترتیب بچه اول و بچه دوم پادشاه گابریل) قدرت هاشون رو پیدا کردن ، قدرت آدرین تکسیر شدت بود و قدرت کتی استفاده از نور بود. 🖤🖤🖤🖤🖤💚💚💚💚💗💗💗💗💗💗
یه روز وقتی مرینت از خواب پاشد دید که پدر و مادرش وارد اتاقش شدن . مرینت : اوه ، سلام بابا، سلام مامان . تام و سابین : سلام دخترم. مرینت : بابایی ، مامانی چیزی شده؟. تام : بله ، درواقع باید یه چیزی رو بهت بگم😔. مرینت : چی شده😰😰؟. تام : راستش دخترم باید بگم ، پادشاه خوناشام ها برادر من بود که وقتی بدجنس شد از جادوگر تبدیل به خوناشام شد . مرینت : چییییی😱😱!!!!!! باورم نمیشه بابا😱😱😱😱 . تام : و همین طور باید اینم بهت بگم که، به خاطر این ، سرزمین هامون از هم جدا شدن چون که سنگ هردو سرزمین گمشده . مرینت : سنگ هردو سرزمین؟.
اسلایداضافه💗💗💗🌷🌷💕💕❤❤❤❤ تو اسلاید های بعد 💜💕سنگ 💜💕🧙🏻♂️🧙♀️سرزمین جادوگران 🧙♀️🧙🏻♂️و ❤🖤سنگ❤🖤🧛🏻♂️🧛🏻♀️ سرزمین خوناشام ها🧛🏻♂️🧛🏻♀️ رو میزارم❤❤💕💕🌷💗💗🌷❤❤💕💛💜💙💙💚💚

عکس💜💗 سنگ💜💗 سرزنین 🧙♀️🧙🏻♂️جادوگران🧙♀️🧙🏻♂️

عکس ❤🖤سنگ❤🖤 سرزمین 🧛🏻♀️🧛🏻♂️خوناشام ها🧛🏻♀️🧛🏻♂️ امید وارم تا اینجا لذت برده باشین ، خدانگهدار💗💗💗💕💕🌷🌷
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود 🌸🌸
عالیییی بود
حرف نداشت💕😆
وایییییی عالییییی