
خب شرط نمیزارم دیگه ولی امیدوار و نظرتون درباره داستان بدید که چ مشکلی داشت و بگید دوست دارید چ اتفاقی توی قسمت بعد بیوفته و بگم اگه توی کامنت ها چیزی گفتم که به شد ناراحت شید ببخشید من یکم بد صحبتم و اعتراف میکنم
رمان #قربانی عشق ..... از زبان مرینت رفتم پایین که دیدم همشون با دهن باز دارن نگام میکنن ادرین اومد جلو و با لبخند دندون نمایی دستش رو جلوم دراز کرد یه نگاه به صورت دوستام کردم دیدم همشون ذوق مرگ شدن دست ادرین رو گرفتم با هم رفتیم یه گوشه نشستیم ادرین که خودش خون اشام بود برای همین یه کت چرم پوشیده بود که خیلی جذابش کرده بود اهنگ شروع شد رو به من کرد و گفت خب قطعا اگه یکی جلویه من بهت پیشنهاد رقص بده زندش نمیزارم پس دستش رو سمتم دراز کرد به قیافه سابرینا نگاه کردم که داشت از حسادت میمرد بلند شدم و گفتم چرا که نه رفتیم وسط همشون نگاهاشون رو من و ادرین بود در همین لحظه از زبان مریدا وای خدا این دو تا چقدر به هم میان یه زوج فوق العاده تا اومدم ادامه بدم همه دوستامون با هم گفتن رویایی خندم گرفت بعد
بعد به رقصیدنشون نگاه کردم فقط نمیدونم چرا هی نگاهش رو از من میدزده مکالمه مرینت و ادرین مرینت بله تا اونجایی که من میدونم تو رقص دو نفره باید چشم تو چشم باشیم مرینت سرخ شد و گفت ادرین از زمانی که اومدم یه جوری داری نگام میکنی خو نذاشتم حرفش رو بزنه گفتم اوممم ...... برای اذیت کردنش گفتم از من خجالت میکشی صورتم رو به صورتش نزدیک کردم از زبان مرینت وای خدا این پسره چقدر خله چجوری از دستش نجات پیدا کنم اخه کمرم و دستم رو محکم گرفته الان جلو همه منو میبوسه !!!!! مطمئنم کت نوار هم زندش نمیزاره یه فکری به سرم زد گفتم ای وای مریدا کارم داره دیدی چی شد به زور از دستش خلاص شدم از زبان مریدا وای خدا یه خورده دیگه مونده یه خورده اه مرینت گندت بزنن حتما باید الان ازش فاصله میگرفتی مکالمه مریدا و مرینت وای مریدا تو همیشه فرشته نجات منی مرض مرینت یه بار هم که شده به یه پسر نه نگو گفت اخه من عاشق یه نفر دیگم چشام چهار تا که هیچی ده تا شد از زبان مرینت این حرف رو که زدم ادرین بهم لبخند زد ازم دور بود ولی همش به من نگاه میکرد از زبان ادرین خب الان تبدیل به کت میشم ببینم عاشق کی شدی خانم خانما خب من گوشی تیزی دارم☺☺☺
از زبان ادرین به گربه سیاه تبدیل شدم و رفتم یه گل رز صورتی بر داشتم یه نفس عمیق کشیدم و از پشت سرش صداش کردم اروم جوری که فقط خودش شنید از زبان مرینت برگشتم دیدم کت نوار اینجاس وای خدا این اینجا چیکار میکنه زودی رفتم پیشش مهمونی تموم شده بود گفتم کت تو اینجا چیکار میکنی بهم یه نگاه کرد و گفت خیلی خوشگل شدی سرخ شدم و گفتم مممنون نگفتی اینجا چیکار میکنی گفت یادته بهت گفتم پدرم برات جشن تدارک دیده گفتم اره گفت اومدم ۱ مطمن شم کسی به غیر از من تو رو به خانه نمیرسونه ۲ سوار شو بریم گفتم سوار چی دیدم رفت کنار و. یه موتور مشکی پشتش بود گفتم با موتور گفت میترسی نه سوار شو فقط یادمه زمانیکه رو موتور بودم برای این که بقلش کنم سرعتش رو زیاد میکرد رسیدیم خونه رفتم تو اتاقم حاضر شدم رفتم پایین دیدم یه گل رز صورتی دستشه اومد جلو و گل رز رو گذاشت رویه گوشم و گفت بهت میاد سرخ شدم و گفتم ..... و نمیگمچی گفت
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
داستانات منحصربفردن
عالی
ممنون
❤
بعدییی زود تند سریعع
گذاشتم
گذاشتم
هوراا
عالیییی بود
توروخدا زود تر پارت بعدی رو بزار 😭
همه ی پارت های این داستان لایک شد ❤️
گذاشتم
😍
عالی
عالی عالی