خب از کجا مونده بودیم اها اره کایلی تو چطور بهم نگفتی خیلی بدی لارا ببخشید ولی اگر میگفتم باهم مثل قبل نمیشدی هی حواست بهم بود (همون گربه که لارا نجاتش داد از پشت گازش گرفت و گوشی از دست لارا افتاد و بی هوش شد
بعد که لارا بیدار شد کتری خیلی جذاب پیشش بود بهش گفت که باید استراحت کنه (1 ساعت بعد) مرخص شدم و داشتم میرفتم خونه همون گربه رو دیدم ولی این سری ادم بود خیلی هم شبیه دکترم بود فکر کردم دارم توهم میزنم و بخاطر گاز گریست اینجوری شدم (ببین گربه ه یه نیمه حیونه میتونه تغیر شکل بده اون یه برادر داره که نمیتونه تغیر شکل بده ولی میتونه درمان کنه و با بشکن یکی رو بکشه
قدرت هاشون اینا بود) خب ادامه از زبان لارا رفتم خونه و دراز کشیدم انگاری یکی تو خونه بود رفتم پایین ببینم چه بود یکی بود ندیدم قیافشو هرچی میوه رو میز بود پرتاب کردم سمتش اخر یه گری فروت موند که زدم وسط پیشونیش 🤣بعد افتاد زمین تا برم چاقو بگیرم یکی بشکن زد و تمام درها ها پنجره ها قفل شد بعد اون نفر پشتم بود گفت سلام روش اب ریختم و جیغ زدم 🤣🤣🤣
بعد اومد گفت اقا منم بعد من نگاه کردم دیدم اقای دکتر بعد گفت اومدم گوشیت رو بدم بعد لارا گفت ممنون باهم چایی خوردن بعد لارا پرسید چی شد دقیقا من هیچی یادم نمیاد گفت که من تو ماشین بودم و ماشین خورد بهت منم زود گرفتمت بغلم و گوشیتو گرفتم و گذاشتم ماشین و بردمت بیمارستان و بقیه شو خودت میدونی (در اصل گربه گازش گرفته بود) بعد لارا گفت اخه من تا جایی که یادم میاد یه گربه با چشمای قرمز گازم گرفت دکتر گفت نه توهم زده بودی و رفتم قند بیارم از زبون کای (کلی همون دکتری که اومده بود تازه گوشیش رو بده) اوفففف کم مونده بود بفهمه کای گفت میشه برم دستمو بشورم بعد گفتم اره بعد تلفن کای زنگ خورد و یه پیغام باز شد گفت (یه دخترو گاز گرفتم چون اون داشت میفهمید من کیم مجبور شدم بیهوشش کنم) (پیغام از برادر)
خب خب تموم شد امیدوارم خوشتون بیاد فالو کنید با این مچم براتون دارن بعد رو گزاشتم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالییی بودد