{پارت هفت}
مرینت: وقتی اسم من و مانی را صدا کردند رفتیم پایین همه چشمهایشان را به ما بود وقتی دختر ها مانی را دیدند می خواستند بهش نزدیک باشند وپسر ها هم برای من ما دوتا که داشتیم میترسیدیم برای همین رفتیم پایین از ترس فقط را میرفتیم وقتی رسیدیم به جایگاه مخصوص نشستیم و اگر پسری میومد سمت من مانی ردش میکرد و اگر دختری میومد من رد میکردم
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
11 لایک
کم بود اما خوب بود
بیشتر بزار
سلام
خیلی خیلی عالی بود