
نگاهی به گوشیم انداختم شماره ناشناس بود جواب ندادم چشمام رو بستم که دوباره زنگ خورد ایندفعه جواب دادم: الو؟ _سلام مرینت خانم _سلام اقای مارک خوب هستین کاری داشتین؟ _مرسی میخواستم بدونم امروز نمیاین شرکت؟ ادری خانم عصبی شدن _چرا میام مگه ساعت چنده؟ 😶😳_11 _اههههههههههههههههههههههههههههههه _مرینت خانم حالتون خوبه؟_اره اره من تا یکم دیگه میام _چشم خدافظ_خدافظ.. سریع از تخت پریدم پایین که افتادم🤦♀️بلند شدم رفتم صورتمو اب زدم مسواک زدم اومدم الیا و الی رو بیدار کردم و لباس پوشیدیم رفتیم سمت شرکت ـــــــــــــــــــــــــــــ... سریع رفتیم تو ادری: مرینتتتتتت ساعت 11:10 ما ساعت 10:30 قرار داشتیممممممممم.. ♡معذرت میخوام ادری _زود طرح هات رو اماده کن تا 5 دقیقه دیگه میان ♡باشه.... ادری: همتون اماده اید؟؟ _بله ادری: خوبه
........ بالاخره اومدند و جلسه شروع شد.. دور میز نشستیم..(علامت رئیس شرکت کانته~) ~خب همونطور که میدونید ما قراره با هم قرار داد ببندیم ادری: درسته ~میخواستم بدونم بهترین طراح شرکت کیه؟ ادری: مرینت ♡من هستم ~وااو چه دوشیزه ای شما قصد ازد*واج ندارید؟ اگر قصد ازد*واج دارید میشه با پسرم برای امر خیر مزاحم بشیم؟ پسرم اول خودتو معرفی کن مایک: سلام مرینت خانم ♡اقای مایک؟ واقعا که مم اون روز در حضور برادر و دوستتون بهتون گفتم که ازدواج کردمممم*با داد* ادری: بسه دیگه اقای کانتههه همین الان برید بیروننننننننننننن.... وایییی چه اتفاقی افتاد😬
ادری: همتون برید سر کارتون زودددد مرینتتتتتت تو هم با من بیاا ♡چَ چشم *در اتاق ادری*_مرینت ♡بله؟ _میخوام از این به بعد سر دوتا پست باشی از پسش بر میای؟ ♡چه پستی؟ _مدیر دوم شرکت باشی ♡واقعا؟ _بله هم مدیر دوم شرکت باشی هم طراح شرکت ♡بله قبول میکنم😄.... از اتاق اومدم بیرون هوراااااااا واییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی خدااااااااااا چقدر خوش شانسم😆😆
* بریم به زمانی که مرینت یک روز به به دنیا اومدن بچه اش مونده*♡الیااااااااااااااااااا _چتهههه؟ چیشدههههه؟ ♡درد دارممممممممممممممم _الان چیکار کنممم؟ ♡یه غلطی بکننن _بیا این قرص رو بخور ♡آخــــــــــــیـــــــــــــش 😪 _بهتري؟ ♡اره _خوبه من میرم غذا بپزم تو هم استراحت کن.. ♡باشه... رفتم زیر پتو چشمام کم کم سنگین شد و خوابم برد............................. ♡وایی الیا میترسمم 🥺 _نترس دختر هیچی نیست وايييييي قراره میا (اسم بچه اش) کوچولومون به دنیا بیادد😍 ♡واییی خدا اینو ببین🤦♀️😐 *کمی بعد*
الیا: خدااااا اینو ببین چه نازهه😍🥺 مری تو خوبی؟ ♡آ اره خوبم😪 پرستار: میخوایید بچه اتون ببینید؟ ♡بله _ایناهاش دقیقا به خودتون رفته 🥰 ♡اره😍 الیا: مرینت الی هم الآن میاد ♡باشه الی: سلامممممم وایییییییییییییییییییی خدااااااااااا اینو ببین چقدررررررر نازههههه 😆 ♡اره🥺 _مرییییی گریه نکن دیگه میا ناراحت میشه هااا از زبان مرینت: میا دقیقا شبیه من بود چشماش موهاش به من رفته بود پوستشم عین من سفید بود خداروشکر به اون چغندر کله زرد (مقصود: ادرین😐🤦♀️) نرفته😌✌
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
چغدر کله زرد رو خیلی خوب آمدی 😂😂😂😂
مرسی🤣✌💔
عالللیییی بودددددد😍❤
پارتتتتت بعد😍❤😆
الان مینویسم🤍
میسی😄❤
نوشتم فقط تو بررسیه
من پارت بعد رو گذاشتم ولی منتشر نمیشه.. اگر ناظری میشه بررسیش کنی؟
نه ناظر نیستم🥺
😊❤
عالیییییییییییییییییی بودددددددددد ♥
جچ: چرا که نه 😆
ممنون❤
عالییی بدد
مرسیییییییی
عاااااااالی بود
اجی میشی؟ فرنوشا 14
ج چ: اره حتما ادامه بده
میگم من یک پیشنهاد واست دارم اگر دوس داری
به نظر من وقتی تازه شروع کردی
شرط نزار چون زیاد حمایت نمیشه دیدم که میگم
بازم هرجور راحتی گلم:)
مرسیییییییی 🌼💕
اره پرنیان هستم 11 ساله ❤
من قبل از این هم یه داستان مینوشتم که دیگه ادامش ندادم و پاکش کردم واسه اونم شرط میزاشتم اما خب راست میگی برای همین لایک ها و نظرات کمتری رو در نظر. میگیرم🥰❤
سلام عاجی:)
عاجی میشه پارت بعد رو بررسی کنی؟ چند بار گذاشتم
عالی بود پارت بعدی
ج. چ : ادامه بده
ممنون
عالی بود
ممنون
عالیییییی♥️
ج چ = آره ادامش بده
مرسیییییییی 💜🦋