ناظر بخدا هیچی نداره منتشرش کن 🥺❤
پس بالاخره شناختش... پوزخندی زد
آنا: اره.. فکر نمیکردم انقد باهوش باشی
کیفش رو برداشت و از جاش بلند شد هنوز توی شک بود! پوزخند صدا داری زد و از کنارش گذشت...
هنوز از کلاس بیرون نرفته بود که دستش رو کشید و کوبوندش به دیوار...
اخماش رو توی هم کشید
آنا: هی چیکار میکنی؟!..
تهیونگ: اون دختر زیادی روی مخم بود! همش به پرو پام میپیچید بهش گفتم من آدمی نیستم که بتونم باهات باشم بهش گفتم هم سطح من نیستی اما گوش نکرد
از عصبانیت داشت منفجر میشد!
انا: معلوم هست این چرت و پرتایی که بهم میبافی چیه؟! فکر کردی حرفات رو باور میکنم؟! مایا مثل من میخواست توی این مدرسه درس بخونه اما توی احمق این فرصت رو ازش گرفتی!
قیافه خونسردی به خودش گرفت...
تهیونگ: همه ی پیاماي ع*ا*ش*ق*ا*ن*ه ای که بهم میداد رو دارم..جز اون کل بچه ها میدونستن ع*ا*ش*ق منه بازم میگی چرت و پرت میبافی؟!
چشماش از تعجب گرد شده بود باورش نمیشد...مطمئن بود مایا بهش دروغ نمیگه...تهیونگ با دیدن چشمای گرد شده ی آنا پوزخندی زد...
تهیونگ: اوپس! فک کنم از بست فرندت رو دست خوردی خانوم کوچولو...من فقط به عموم گفتم این دختره ع*ا*ش*ق*م شده و خب قوانین مدرسه رو میدونی دیگه؟ هیچ دانش آموزی حق ع*ا*ش*ق شدن و ایجاد مزاحمت رو نداره در غیر این صورت اخراج میشه کسایی که میبینی د*و*س*د*خ*ت*ر دارن توی مدرسه هیچی راجبش نمیگن میفهمی چی میگم؟!
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
30 لایک
اسم من داخل داستانت هستش👏🤗😅😅
😂❤
🖤:)
هق راستی میدونی شورا کرونا گرفته 😭
اره میدونم ولی گفتن زود خوب میشه چون دو دوز واکسن زده🥺بچم بمیرم براش🥺💔
اره 😭
عالییییییییییی پارت بعد پلیز💞
تو بررسیه ناناصم🥺❤
بچه ها پارت بعدی رو اپ کردم تو بررسیه امروز شاید سه پارت بزارم🙂❤
پارت بعد و بزار
گذاشتم تو بررسیه🙂
عالی بود
مرسی❤
عالیییییییییقیققققققیییییی مینویسی
مرسی قشنگم🥺❤
ممنون
خاهش ❤
عالی بود
❤
عالی
پارت بعدددددددد
😻💗😿
مرسی❤فردا میزارم