
♡♧♤◇■♡■●■○●○°°○♤◇■◇سلام اینم از پارت ۲ فصل ۳ لایک و نظر یادتون نره
فردا شد . از زبان آدرین🐾:ساعت هفت و بیست دقیقه بود و منم داشتم کتابام رو میزاشتم تو کیفم پلک هنوز خواب بود پلک!پلک!بلند شو باید بریم خیلی ناز خوابیده بود دلم نیومد بیدارش کنم و آروم تو دستم گرفتم و گزاشتم تو کیفم و آماده میشدم برم مدرسه در رو باز کردم و اونجا ناتالی رو دیدم ناتالی🦚:صبح بخیر آدرین خوب خوابیدی؟ ادرین🐾:بله ناتالی😇 ناتالی:خوبه بیا بریم . ادرین🐾:تا خواستم در رو باز کنم دیدم ناتالی محکم سرفه کرد و یهو افتاد زمین ولی من رفتم و گرفتمش ناتالی!ناتالییییی!کمک!!!!!!پدرررر گابریل🦋🦚: در حال طراحی بودم که یهو صداهایی می شنیدم صدای آدرین بود و دویدم در رو باز کردم دیدم ناتالی تو بغل آدرین بیهوش شده ادرین چی شده!!!؟؟؟؟ادرین🐾:نمیدونم پدر یهو سرفه کرد و داشت می افتاد گرفتمش گابریل:بزار الان به دکتر زنگ میزنم بعد از ۱ ساعت ناتالی تو تخت خوابیده بود منو آدرین کنارش بودیم. ادرین🐾:میدونی چیه پدر سرفه های ناتالی منو یاد سرفه های مادر میندازه.😞😞😣 گابریل:وقتی اینو گفت یه لحظه سکوت کردم امممممم آدرین نگران نباش این فقط یه سرما خوردگیه آدرین🐾:اوه باش پدر من میرم اتاق گابریل:از مدرسه عقب افتادی آدرین لازم نبود پیش ناتالی بمونی و از مدرسه ات بگذری ادریت:نه پدر ناتالی مثل یه مادر برام میمونه و من هی وقت نادیده نمیگیرمش و در رو باز کردم و رفتم گابریل:وقتی آدرین این حرف رو زد یاد امیلی افتادم آدرین هیچ وقت یه زن رو با مادرش مقایسه نمیکنه؟ درسته کا از ۷ سالگی ناتالی بزرگش کرده تا ۱۸ سالگیش اما اون هنوز به مادرش بی نهایت علاقه مند.
از زبان مرینت🐞:آدرین امروز نیومده بود نگران بودم آخه چرا نیومده بود ام نینو تو میدونی آدرین چرا امروز نیومده هر چی باشه تو صمیمی ترین دوستشی نینو🐢:والا چند دقیقه پیش بهم زنگ زد که حال دستیارش خانم ناتالی بده برای همین نیومده مرینت🐞:وا مگه میشه نینو🐢:میدونی آخه خانم ناتالی آدرین رو بعد از مرگ مادرش از۷ سالگی تا ۱۸ سالگیش بزرگش کرده عین یه مادر مرینت:اییییی دلم برای آدرین سوخت یعنی انقدر براش مهم بوده الیا🦊:هِیییی نگران نباش مطمئنم همه چیز تحت کنترله مرینت🐞:برام سخته که بفهمم حال آدرین بده و منم هیچ کاری براش نکنم (نکته:بچه ها اگه دقت کنین تو پارت قبلی کت نوار هم همین کلمه رو گفت:آره میدونم اما برام سخته که ببینم اون ناراحته و منم هیچ کاری نتونم براش بکم میبینین این دوتا عین همن😍😍)الیا:نگران نباش مرینت:خیل خب که کلاس تموم شد رفتم خونه به آدرین فکر کردم یعنی واقعا ممکنه بهش برسم
تیکی🔴:م........م........مرینت یه دقیقه بیا اینجا!!!!!مرینت🐞:بله تیکی؟؟ رفتم پای کامپیوتر نادیا شاماک👩💼:تعجب نکنین این فقط اخباره نادیا شاماک هستم و امروز یه خبر وحشتناک دارم هواپیمای ایتالیا در راه پاریس بود ولی یه موتور بالش خراب شده و هواپیما مستقیم داره به طرف برج ایفل سقوط میکنه و تا ۱۱دقیقه سقوط خواهد کرد لیدی باگ و کت نوار ما به کمکتون احتیاج داریم لطفا عجله کنید. مرینت🐞: چی متوقف کردن هواپیما این دیوونگیه 🥴تیکی🔴:ولی مرینت جون چند نفر در هواپیما در خطره تو و کت نوار باید به کاری بکنین نا سلامتی شما ابر قهرمانین . مرینت:نمیدونم تیکی ببینم چی میشه (تیکی اسپاس آن🐞💫💥) رفتم بالا میتونستم دود هواپیما رو ببینم که داره مستقیم میره طرف برج ایفل و همه ی مردم با ترس و نگرانی دارن نگاه میکنن ای خدا پس این پیشی کجاس؟؟؟؟؟؟ادرین🐾:خبر هواپیما رو شنیده بودم و دیدم آخه پس ناتالی چی میشه؟؟؟پلک⚫:آدرین ناتالی رو فراموش کن اون حالش خوب میشه لیدی باگ منتظرته!!! ادرین:آخه پلک کدوم خری جلوی سقوط هواپیما رو میگیره پلک :تو😁😁 ادرین🐾:😐احسنت ( پلک کلوزت🐾💥💫) پریدم هواپیما رو دیدم فقط ۹ دقیقه وقت داشتیم میلم رو باز کردم ۱۱ بار بانو بهم زنگ زده بود بهش زنگ زدم لیدی باگ🐞:اوه بلخره کت نوار🐾:ببخشید بانوی کار مهمی داشتم لیدی باگ🐞:آخه کدوم خری کار مهمی از این اتفاق داره؟؟؟ کت نوار🐾:شرمنده لیدی باگ🐞:حالا ول کن بیا تو ساختمان شماره ی ۴۸۶۸. کت نوار:چشم ولی اصلا نفهمیدم چی گفتی
کت نوار🐾:سلام بانوی من لیدی باگ🐞:تو این شرایط میگی سلام؟ کت نوار:بلی😁😁 لیدی باگ🐞:😐خب ببین خودت میدونی وزن هواپیما ۱۰۰۰ برابر وزن ماست وزن چقدره؟ کت نوار🐾:۵۴ تو چی؟ لیدی باگ🐞:خب ۳ کیلو از تو کمترم😐😁 کت:اخییییییی🥺🥺🥺خانم کوچولو لیدی:خفههههههههه😐😐🤐🤐🤐🤫 کت نوار🐾:چشم🤐🤐🤐 لیدی باگ🐞:حالا این حرف هارو ول کن فقط ۸ دقیقه وقت داریم و باید به اژدها تبدیل بشیم و بالا نقشرو بهت میگم تیکی تبدیل اژدهایی🐉🐞💥💫) کت نوار🐾:(پلک تبدیل اژدهایی🐉🐾💫💥) لیدی دراگون🐉🐞: بال زدیم کم کم داشتیم به هواپیما در حال سقوط نزدیک میشدیم ترسناک بود سرعت هواپیما خیلی بیشتر از ما بود ممکن بود بهمون بخوره ما عین خمیر می اوفتادیم زمین و محکم بال زدیم و رسیدیم با هواپیما همراهی شدیم میرفتیم پایین و نمیدونم چی شد کت یه چیزی بهم گفت که هر دو حواسمون پرت شد به قول آجی فاطمه شاپالاخ 🤣چسبیدیم به شیشه ی جلویی هواپیما کت...... خدا.......نعلتت ک.....ک.....کنه دراگون نوار🐾🐉:با دستام شیشه ی جلویی هواپیما رو ذوب کردم و رفتیم داخل خلبان👨✈️:شما لیدی باگ و کت نوار هستین؟دراگون نوار:بله نگران نباشین فقط یه کار باید بکنیم به همه ی مسافر ها بگین که صفت بشینن خلبان۲👩✈️:ولی شما هنوز جیونین عمرا بتونین متوقفش کنین😰😰 این خیلی خطرناکه لیدی دراگون🐞🐾:نگران نباشین پیشی من نقشه رو میگم تو برو مسافر هارو اروم کن دراگون نوار🐾🐉:چشم بانوی من و پرده رو کشیدم و رفتم تو همه با تعجب و ترس بهم نگاه میکردن چون اینالیایی بودن منو نمیشناختن خدا رو شکر زبان ایتالیایی بلد بودم و حرف زدم(بچه ها مثلا این زبان ایتالیایی هست که کت نوار صحبت میکنه دراگون نوار🐾🐉: لطفا آروم باشید از من نترسید من و بانوم ابر قهرمان های پاریس هستیم تنها ابر قهرمان پاریس بهتون آسیبی نمیرسونم میخوایم نجاتتون بدیم مسافر:آخه شما ۲ تا جیوون چجوری میتونین ما دیگه زندگیمون تموم شده مسافر۲:آره راست میگه دوومن از کجا میتونیم بهتون اعتماد کنیم دراگون نوار🐾🐉:ببینین من حال جر و بحث باهاتون ندارم وقت کمه به ما اعتماد کنین فقط محکم بشینین مسافر۳۳:آخه چرا دراگون نوار:چون ممکنه هواپیما یه تکون هایی بخوره و لطفا کمر بند هاتون رو ببندید که یهویی نخوریم به جایی و از دماغتان خون بیاد
همه به هشدارم توجه کردن و کمر بند هاشون رو بستن و خیلی ها از من تشکر کردن که یهو چشمم خورد به یه دختر خیلی شبیه من بود موهاش چشماش اونم بهم خیره شده بود که یهو بانوم صدام زد و دویدم و رفتم لیدی دراگون🐞🐉:۲ ساعت اونجا داری چی کار میکنی؟؟؟؟دراگون نوار:هی........هیچی لیدی دراگون: خب فقط ۵ دقیقه وقت داریم بیا کت دنبالم اومد و در هواپیما رو باز کردیم و پریدیم هوا و بال هامون رو چتری باز کردم تا از هواپیما عقب بیوفتم دود هواپیما نمیزاشت چیزی ببینم برای همین میرفتم اون طرف و با یویو دور هواپیما رو بستم و رفتم بالا به کوه رسیدم و با یویو دورشو بستم هواپیما به کوه وصل شده بود ولی اگه هواپیما یهویی بیسته ممکنه هواپیما منفجر بشه برای همین کت میاد تو نوک جلویی هواپیما و با دستاش و بال هاش هواپیما رو فشار میده که هواپیما با سرعت کمتری به زمین بیوفته و منفجر نشه فقط ۲ دقیقه مونده بود تا ۲ دقیقه ی دیگه یویو رو متوقف میکنم و هواپیما یهویی می ایسته فقط باید دعا کنم که کوه دوام بیاره دراگون نوار🐾🐉:با دستام هواپیما رو گرفته بودم و فشارش میدادم فقط ۳۳ ثانیه مونده بود منو هواپیما داشتیم به برج ایفل نزدیک میشدیم که یهو صدای بانوم رو شنیدم که گفت حااااااااااااالاااااااااااا و محکم چسبیدم لیدی دراگون: یهو سیم یویو و قطع کردم و و هواپیما یهویی از سقوط ایست کرد و مثل تاب این طرف و اون طرف رفت ولی نوک کوه داشت تَرَک میخورد کتتتتتتتتتت نوبتتتتتتتتتتت تووووووووعهههههههههههه دراگون نوار:خیل خببببببببببب و بانو آروم هواپیما رو با یویو میآورد پایین و منم فشار دادم و هواپیما رو به سمت دیگه ای از برج ایفل گزاشتم و فشار دادم دستادم دیگه طاقت نداشتن خیییییییل خبببببببببببببببب یویو رووووووو و آزاااااااااااااااااد کننننننننننننننن لیدی دراگون:یویو رو باز کردم و هواپیما از عقبش به زمین خورد کت بالا شو با رو دستاش گرفته و و محکم ول کرد و جلوییش خورد زمین هواپیما صحیح و سالم در کناره ی برج ایفل پایین اومد و منم رفتم پایین کت نوار خیلی خسته شده و و داشت می افتاد زمین گرفتمش کت ببخشید بار خیلی سنگینی برداشتی😞دراگون نوار🐾🐉:ن.....نه م...من حالم خوبه فقط بانو هام یکم درد میکنه که یهو همه ی مسافر ها اومدن پایین همه ی مردم حتی خلبان ها و مسافر ها دست زدن و نادیا اومد
نادیا: همان طور که گفتم ابر قهرمان هامون تونستن این این اتفاق وحشتناک جون سالم به در ببرن و همه ی مسافر ها باورشون نمیشه که زنده موندن دراگون نوار🐾🐉:همه خوشحال بودن که دیدم همون دختره داشت دوباره به منو لیدی نگاه میکرد که یهو دوید و رفتم نمی دونم چرا اینطوری بود ولی توجه نکردم ایزی ایزی تام تامام 🎵🎶🎶 ❤+💬=پارت3 تا پارت بعدی خدا نگهدار همتون🥰🥰🥰😍😍😇😇🥰🥰🤩❤❤❤❤❤🎶🎶🎶🎶 راستی برین چالش!!! الان
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود عزیزم داستانت عالیه از پارت اول خوندمش خیلی محشره داستانت آفرین😘😘😘
مرسی عزیزم🤩🤩😍😍
ج.چ:خواهر آدرین آدرینا
عالی بود مای لیدی
😐😐😐مرسی پیشیییی پارت بعد رو نمیخوای بزاری 😐😐
چرا مای لیدی شید امروز گذاشتم
شاید
باش راحت باش
عالی بود شکلاتمممممم😍😍🍫
مرسی. کاکائویی من🤩🤩😍😍😍
عالییییییی❤❤❤❤❤❤ ولی اونجا که گفتی به قول اجی فاطمه منظورت من بودم؟ ولی به هرحال عالیییییییی بودددددد اجوووووووو❤❤❤❤❤❤ چالش : بنظرم امممم پیکسی گرل
واااااااااااااااااااااییییییییییییییی اجی کجا بودییییییییی بلخره اولین کسی که تو چالش رو درست گفت تو بودی آره آجی به قول فاطمه آره تو بودی چون من به غیر از تو با فاطمه ی دیگه ای اجو نیستم😊😊😇😇😇😇 آفرین درست گفتی پکسی گرل بود ولی در حالت عادی
هیقق ببخش اجو میدونی امتحانات فرصت نمیدن که واقعاااااا درست گفتم یهوووووووووووو
قربونت برم اجی جونم❤❤❤❤❤
😍😍🤩😘😘😍😍خدا نکنه
😘😘😘😘😘
عالیییییی ج چ :همون قهرمان حدیده اسمش بادم نی صورتیه
ام منظورت پیکسی گرله؟
اره
بادام چیه😐😐😐پکسی گرل
واییی خودم لو دادم🤭🤐🤐🤐
منظورم اینه که اسمش یادم نیس کیبوردم خود به خود مینویسه
آها اشکالی نداره
فکر کنم فهمیدم اون فرد کیه برای اینکه مطمئن بشم میشه بگی که اون موهاش بلنده یا نه؟ آخه یه ابر قهرمان به میراکلس میاد که هم موهاش طلایی هم چشماش سبزه معجزه گر نداره کلا قدرتش با موهاشه اونه ؟من خودم یه تست راجب اونم درست کردم🌸
اره درست میگی ولی قدرت از مو نیست
انگار پیکسی گرله اون و آدرین خیلی شبیه همدیگه هستن البته خودت لو داده بودی 😂😐
اره خنگم دیگه 🤣🤣😂😐😐
😐😐😂😂
بسیار بسیار عالی
شما هم بسیار بسیار عالی هستید😉😉😉😊😊😊
ملیکا جان پارت بعدی رو هم بزار ترو خداااااااا😢😢😢
چشم عزیزم قربونت برم حتما زود میزارم😘😘🤩🤩🤩😍😍🤩🤩
مرسی😙😙❤❤
سلام عزیزم 🧡🧡💚💚💙💛💗💕💜❤
من نویسنده ❤🖤داستان عشق دونفری❤🖤 هستم ، الان پارت ۱ رو نوشتم، هروقت اومد بخون ❤❤💜💕💕💗💛💙💚🧡🧡ممنونمکبابت نظرت گلم 🧡🧡💙💛💕💜❤😘😘😘😘😘
عشق دو نفره آها باش چشم ولی تا الان چیزی نیومده ولی هر روز پرفایلت رو چک میکنم😄😄😄😄😄
عالی
ج چ: اون دختره فکر کنم یه معجزه گر داره😀
یا دختر عموی آدرینه😐
ای بابا نه نه دختر عموش نیست تو پایین هم گفتم تو پارت بعد میبینی اجو🙂
باشه😁
نمیشه بگی حداقل دختره فامیل کسی هست یا نه😐
نوچ فامیل نیست تو میراکلس بیداری قراره بیاد یه دختر مو طلایی با چشم های سبز بال هم داره ابر قهرمانه ولی معجزه گر نداره