
🤔لازمه بگم
آنچه گذشت .. افتاد زمین و به حالت عادی برگشت ...... بیهوش بود ... بردمش داخل خونه..... پپر رفت تا براش لباس بیاره منم بردمش داخل اتاق ... خب تو لباسش رو عوض کن ....... رفتم و روی مبل خوابم برد ... یادت اومد اگه نه پارت های قبل رو بخون
🏎* با صدای زنگ گوشیم از خواب بیدار شدم .. شماره ناشناس بود فکر کنم همون خبر نگار دیروزی عه باشه .. تماس ر قطع کردم ورفتم داخل آشپز خونه تا یه لیوان آب بخورم ..لیوان رو پر از آب کردم و شروع به سر کشیدن کردم که یهو صدای بسته شدن در رو شنیدم .. نمیدونم ولی یهو فکر کردم یکی اومده داخل خونه .. ولی خب این صدای در خونه نیست در خونه صداش اینطوری نیست . حتما صدای در اتاق خوابه .. وایسا اتاق خواب ...پری !؟ لیوان رو روی سینک گذاشتم و رفتم سمت اتاق به جلوی در که رسیدم پپر اونجا بود *ام من یه صدایی شنیدم .....📄 بیدار شده برو داخل اتاق باهاش حرف بزن 🏎 اه واقعا باشه ممنون *رفتم داخل اتاق روی تخت دراز کشیده بد و به سقف خیره شده بود ... در رو که بستم ..صدای در توجه ش رو حلب کرد ..چشم تو چشم شدیم و لی هیچکدوم چیزی نگفتیم .. رفتم و کنارش تو تخت نشستم ..بهش کفتم * بیدار شدی بالاخره اره 🦸🏻♀️ اره مگه نمیبینی🏎 *فسقلی زبونی هم داره ...یه تک خنده ای زدم و دستم رو بردم سمت پیشونیش ولی پری سرش رو کشید عقب .... اول تعجب کردم و با قیافه متعجب بهش نگاه کردم تا اومدم بهش چیزی بگم خودم فهمیدم چی شده .. ..اول فکر کردم اون از من ترسیده ولیدر واقعا میترسه که به من صدمه بزنه
🏎 *دستم رو کشیدم عقب یه لبخند کم رنگی زدم و بهش گفتم* لازم به ترس نیست نه من به تو صدومه میزنم نه تو به من ..🦸🏻♀️ از کجا انقدر مطمعنی 🏎 * خیلی با لحن معصومی پرسید * خب ... من میدونم که تو نه میخوای نه میتونی که به من صدمه بزنی اتفاقی که امروز افتاد هم فقط یه اتفاق بود که نتیجه یه شوخی احمقانه بوده .. و ما نمیزاریم که این اتفاق دوباره بیوفته خب * سری به نشونه تایید تکون داد * باهم تمرین میکنیم و کاری میکنیم که همه این تبدیل شدن ها به خاسته خوت بشه * دستم رو رو بردم جلو و به انگشتم پری رو نشون دادم * این دختر کوچولو که اینجاست میتونه بشه قویترین دختر دنیا و این توانایی هاش رو تحت کنترل بگیره من اینو مطمعنم و بهش ایمان دارم .. ایمان دارم که تو میتونی این کارو انجام بدی و مطمعن باش که تو این راه تنها نیستی باهم انجامش میدیم قبوله * دستم رو در حالت دست دادن قرار دادم تا دست بدیم به هم ولی اون یهو خیلی بیهوا پرید تو بغلم و محکم گردنم رو گرفت 🦸🏻♀️قبوله 🏎 *توی بغل گرفتمش و یه خنده ی از ته دل روی لبم نشست ... اروم از تو بغلم بیرون اومد و دو باره داخل تخت دراز کشید .. پتوش رو روش کشیدم و با دستم سرش رو نوازش کردم و بعدش از اتاق اومدم بیرون
🏎 * در اتق رو بستم و پپر رو جلوی خودم دیدم ازم پرسید📄 حالش خوبه چیزی که نشد ؟🏎 نه بابا چیزی نشده حالش خوبه فقط یکم خسته بود .. بیبینم اون کاری رو که دیروز بهت سپردم به کجا رسید....... کی تموم میشه کاراش 📄 چیز زیادی تز کاراش نمونده فقط یکم از کاغذ بازی هاش مونده اون یکی دو روزه تموم میشه فقط تو باید یه برگه که بهت میدم رو امضا کنی و بعد از اون یه دوتا فرمه که باید پر کنی سوالاتش رو خوندم خیلی کمه ولی اکثرا تشریحی عه 🏎خب دقیقا از اینکه میگی تشزیحی عه چه منظوری داری ؟ 📄هیچی فقط منظورم اینه که چیز های عجیب غریب داخل جواب ها ننویس 😕
این پارت هم تموم شد تا پارت های بعدی خدانگهدار 😁👋🏼👋🏼👋🏼👋🏼🧡❤💛💚💙💜🤎🤍 اوه راستی اون قلب تو خالی رو یه بار بزن روش ممنون
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام عاجی یه چند وقتی نبودم ولی الان دوباره امدم☺💙
خوشحال میشم بیایی تست هامو ببینی😁💙
سلام
آره منم نبودم تازه باز اومدم
همین الان داشتم نگاه میکردم تست هات رو
ممنون عزیزم😍😍😍حالا خوب هم بودن؟😁💙
اره خیلی
مثل همیشه عالی