{پارت دوم}
مرینت:از خواب بیدار شدم دیدم ساعت شش بود عمو اینا ساعت هشت میاد سریع رفتم حمام یک ساعت حمام کردم اومدم بیرون یک ساعت ور رفتن با کمد لباس مناسب را پیدا کردم (یک ساعت نه دو یا سه دقیقه)یک پیران سفید براق پوشیدم کفش نقره ای را پام کردم موهام را باز گذاشتم و دست بندم را گذاشتم تو دستم گردنبند را گذاشتم و گوشواره هام گذاشتم لاک نقره ای هم زدم برای آرایش یک رگ قرمز با ریمل و خط چشم سایه چشم نقره ای زدم خیلی خوشگل شده بودم (عکس اسلاید لباس مرینت)
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
15 لایک
عالیــــــ
ممنونم
عالی بود پارت بعد رو الان بزار
راستی من پارت قبل و مقدمه ی داستانت رو توی برسی خوندم و منتشرشون کردم