سلام دوستان این هم قسمت سه ، ممنون که داستان های که نوشتم رو خوندید 🙏🙏💜😁 دوستان لطفاً نظر دهید.🙏🙏
از زبون ماری : تو کشتی بودیم هفته بعد به نیویرک می رسیم 😖😫.
رفتم پیش آدرین ( ماری +، آدرین -) + آه ..... سلام آدرین ممنون برای نجاتم دادی 🙏 - آه سلام ماری حالت خوبه ، خواهش می کنم من برای بانو هر کاری می کنم 🥰😍🥰😍 +من که کامل سرخ شدم که یکهو آدرین به من یک گل رز قرمز داد رنگم مثل رز شده بود گفتم ممنون آدرین ماری میشه شب بیایی باهم یک قرار بزاریم ، لطفاً 🙏🙏
گفتم حتما می یام ( انگار تو شهرت 🤣🤣) که یکهو
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
دوستان نظر شما درباره داستان ماری و آدرین به شکل جوکر بنویسم یا نه ؟؟؟؟؟؟؟
عالی بود 👏👏
دوستان قسمت بعدی رو گذاشتم ولی هنوز تأیید نشده،
دوستان از شما چند خواهشی دارم
می خوایین بنویسم یا نه ؟؟
می خوایین داستان ها رو میراکلسی کنم یا نه؟؟
می خوایین داستان دیگه هم بنویسم یا نه.؟؟؟؟
بنویسسسسسسس
من از زامبی ها میترسم بعد اومدم داستان هات رو بخونم آخه من چه گاگول ولی تستت عالی بود