
سلام دوستان این هم قسمت دوم امیدوارم از این قسمت خوشتان بیاید.
( کجا بودیم ..... آها یادم اومد.) ضبط صوت گفت : من پنی وایز هستم همون دلقک رقاص همتون شناور می مونین ها ها ها ها 😈😈😈 نادیا دخترت شناور می مونه ها کجایی ها ها ها ها 😈😈😈😈 . نادیا تا این رو شنید گفت : لیدی باگ ، کت نوار و هاگ ماث لطفاً دخترم رو نجات دهید لطفاً ( با گریه ) . ما رفتیم که نجات دهیم که در شهربازی یک جایی به نام دلقک ها بود که میلیون با یک دلقک رفت تو تونل دلقک ها ما رفتیم دنبالش که یک جایی که آینه ها بودند ( تو فیلم آیت قسمت دو که یک بچه خورد.) که میان گفت لیدی باگ تو اینجا چی کار می کنی لیدی باگ گفت : میلن هر جایی که پیدا کردی فرار کن فقط فرار کن که یکهو....
پشت آینه گفت سلام میلن ، با زبونش شیشه رو لیس زد و میان ترسید گفت لیدی باگ نجاتم بده که کت نوار با پنجه برنده شیشه نابود کرد و من میلن رو برداشتم و فرار کردیم میلن داشت گریه می کرد و به کت گفتم باید همه رو دور هم جمع کنیم و به همه خبر بدیم که از شهر برن بیرون . کت گفت باشه . کت به هاگ ماث گفت تو چطور این دلقک رو می شناسی ؟؟!!🧐🧐 هاگ ماث گفت من وقتی که بچه بودم رفتم خونه دیدم که دلقک مامانم رو کشته و میگه تو رو هم شناور می کنم ها ها ها 😈😈😈 و من رو کامل می شناسه .
لیدی باگ میلن رو به نادیا داد و گفت از اینجا خارج شویم و در اخبار الان بگین که از پاریس برن تا ما نگفتیم نیایند باشه. الان خیلی ها دارن میرم از پاریس و اون هایس که معجزه گر دارند باهم جمع کردیم و جلسه گذاشتیم و صحبت کردیم. از زبون لیدی باگ : ما الان یک دشمن خیلی خیلی خطرناک و ترسناک که اصلاً هیچ معجزه گری نداره و فکر کنم یک موجود فضایی هستش ، هاگ ماث بقیه اش رو تو بگو. هاگ ماث : این موجود به شکل دلقک به نام پنی وایز هستش که از یک شهر سنگ به زمین خورد و در زیر زمین زندگی می کنه و از ترس مردم تغذیه می کنه و هر 27 سال یک بار بیدار میشه و همین کار رو می کنه که یکهو😨😨😨 ...........
از زبان لیدی باگ: دیدیم که پنی وایز می گه : دلم خیلی برای بازی تنگ شده شما چی تنگ شده🤪🤪 مثلاً شجاعت یا حقیقت، چرا نمی خواست حقیقت رو بدونین من همه راز های کثیف و کوچولوی شما رو می دونم ها ها ها ها 😈😈😈 همون راز هویت و یکدفعه به ما حمله کرد اون خیلی قوی بود ولی تونستیم از خودمون دفاع کنیم 😓😓😓 و دلقکه گفت هممنون شناور می مونین . بعد هاگ ماث گفت اون همه چیز ما رو می دونه و می خواد از این راز ها استفاده کنه که ما رو از هم جدا کنه و بکشه 😔😔 من مامانم رو از دست دادم به خاطر اینکه ازش جدا شدم 😭😭😭 کت نوار گفت ببین ما هممون می ریم اون رو بکشیم که هاگ ماث گفت : .......
بریم ..............😓😓😓😓😔😔😔😔
ممنون که داستان رو خوندید می دونم که کم بود ببخشین اما قسمت قبلی سعی می کنم بیشتر بنویسم
❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️
ممنون
.........
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ماجرا های منو پنی وایز رو میشه پارت 2 بزاری؟
سلام قشنگ بود ولی چرا پنی وایز هیچ حرکت جدیدی نمیزنه 😐 همه ی اینایی که گفتی تو خود فیلمش بود اگر یک چیز جدیدی بزاری حتما جذاب میشه ممنون
باحاله
وای خیلی خیلی خوبه
لطفاً ادامه بده خیلی دوست دارم اینجور داستانهای جدید رو 💜هرکسی یه نظری داره ولی شده بخاطر منو چند نفر دیگه ادامه بده 😭😭😭💔
دوستان من دیگه نمی خوام این داستان رو ادامه بدم چون طرفدار نسبت به زامبی هایی که می نویسم کم هستش ببخشید.
میشه من ادامش بدم ؟ البته اگر شما اجازه بدید
دوستان قسمت بعد پنی وایز قسمت آخر خواهد بود و الان هم نمی دونم خوشحالی یا ناراحت ( فکر نکنم 😐😐😑😑)
سلام داستانت بدترین بدترین داستان دنیاست هم این داستانت هم اون یکی اصلا میراکلس چه ربتی به زامبی وپنی وایز یا هرچی که اسمش هست داره ببخشید اینو میگما اما من موندم شما از چیه این داستان خوشتون اومده تواون داستانت عشق ماری وادرین بین زامبی ها قسمت اول بابک اون وسط کی بود؟واقعا خیلی بی سلیقه اید😒😒
اما هرکی یه سلیقه ای داره ☺☺ منو ببخشید که همچین چیزایی گفتما اما هرکس ی نظر داره منم نظرمو گفتم اگر داستانای اینطوری ننویسی طرفدار داستانات میشم منظورم اینکه بعد از این داستان های چندش اور داستان میراکلسی قشنگ بنویس ممنون😊 فقط اینکه شما پسری یا دختر چه اگر دختری اجیم میشی 😀😀؟؟پسرم باشی باهام دوست میشی؟؟😆
ببخشید عزیز بابک اشتباهی بود بابا بود امید وارم فهمیده باشین.
اگر مدل فقط میراکلسی باشه که کلا تکراری میشهو
ببخشید دوستان شما اگر هارلی و جوکر بشناسین
می تونین بگین چطوری از هم جدا شدند.
مادر هاگ ماث چطوری مرد رو در تست های بعد بیشتر توضیح بدید اینم عالی بود منتظرم 👏👏👏
چشم حتماً