سلام اینم پارت دو
اونا داشتن میومدن نمیخواستم روز اولی اتفاقی بیوفته برای همین مث بقیه سرم به کلر خودم بود تا اینکه علامت نامی& علامت تو + علامت لیا _ & هعی دختر +با منی؟ &اره تو . تازه واردی؟ +اره مگه چطور &خع خع خع خیلی لباست لشع فک نکنم مدیر با این لباس موافق باشه +لباسم به خودم مربوطه بعدشم اگر منو راه نده شما هم نمیده چون تیپ شما هم دارک و لشه &یاااا ببین کی داره بلبل زبونی میکنه _ا.ت چت شده میخوای کتکت بزنن ساکت باش +هیشش خودم میدونم دارم چیکار میکنم &هویی کوچولو بیا اینجا ببینم +هع باشه رفتی تو صورتش گفتی من کوچولو نیستم تو ذهنت :وایی چه قد بلنده چه غلطی کردماا &میبینم یکی اینجا بزرگتر از دهنش حرف میزنه
£میخوای بهت بفهمونیم که باید چطوری حرف بزنی کوچولو +گفتم من کوچولو نیسم ازتونم نمیترسم (اروا عمت) ؛ نامی بزار بزنمش تا بفهمه چطوری باید بناله &بشین نامجون در گوشت میگه : الان باهات کاری ندارم دختر کوچولو بعدا برات دارم الانم برو پیش دوست تا کاری دست ندادم ترس کل بدنم برداشته بود تو ایران زیاد با پسر دهن به دهن میشدم اما اینجا کره اس خیلی فرق داره +با...باشه رفتم تو کلاس معلممون درس داد و بهمون وقت داد تا بخونیم و ازمون بپرسه
علامت استاد @ خب بچه ها میخوام ازتون بپرسم اول لیا بیاد +لیا رفت خیلی خوب بود و نمره کامل گرفت @کیم تهیونگ بیاد +عه گفت تهیونگ بزار ببینم این پسره احمق (خودتی و جدت و ابادت😐) چیکار میکنه @خب بگو ببینم شهر سئول چقدر جمعیت داره (بخدا نمیدونم چی بپرسم🤣) ؛اهم اممم فک کنم .......... میلیون @دقیق نیس اما خوبه +داشتم جر میخورم🤣نمره کاملو نگرفت یاع (حالا شوما خفه شو) ؛شت درس نگفتم هع اون تازه وارده داره میخنده زنگ تفریح حالیت میکنم جوجه زنگ تفریح خورد لیا از دانشگاه اجازه گرفته بود بره بیمارستان بخاطر قلب پدرش من موندم تنها +داشتم برای زنگ بعد میخوندم که
که دیدم یه پسری که خیلی کیوت و در عین حال هات بود کتابمو گرفته +هی کتابمو پس بدههه «اوع دختر کوچولومون عصبانی شده +من کوچولو نیسمممم «اگه نیسی کتابو ازم بگیر +لعنتییی «خخخ دیدی کوچولوعی یهو یه خیز برداشتم و کتابمو گرفتم +هه گفتی کوچولو کتابو ازت گرفتم کوچولووو🤣 «یهو خیز برداشت کتابو گرفت شت خوردم زمین ؛ میخواسم برم یه بلایی سرش بیارم که دیدم هوپی میگه £بسه خودم میرم ؛اما £اما نداره ؛اوک £هعی بچه +من اسم دارم £اسمت چیه +ا.ت £هومم میدونسی سر به سر گزاشتن ما عواقب خوبی نداره +اگه قرار باشه یکی بلایی سر کسی بیاره اون منم که شمارو ناقص میکنم £واییی جونم ریخت🤣🤣 +خنده نداشت +داشت نزدیکم میشد انگار میخواست چی نه نه نه اون میخواست منو ب.ب.و.س.ه یهو اومد نزدیک و چسبودنم به دیوار من ترسیده بودم که یه هو
نامجون سر دسه شون اومد هوپیو کشید کنارو گفت &هویی چه غلطی میکنی مگه نمیدونی اگه مدیر ببینتمون کارمون تمومه £بالاخره باید زبونشو کوتاه کنم یا نهه &اون بع وقتش بسه برو سر کلاس &کارمون هنوز باهات تموم نشده فهمیدییی؟! +با ترس سر تکون دادم رفتم سر کلاس کلاسا پشت سر هم تموم شد داشتم میرفتم خوابگاه که ؛«£هویی کجا میری بیا برسونیمت +لازم نکرده خودم میتونم برم ؛بیا سوار شو گم میشی +میگم نمیخوام اههه(از خداتم باشه نکبت😐💔) &داریم میگم بیا سوار شو مگه میدونی سئول چطوریه +خودم بلدم برم دس از سرم بردارین *تو پیاده ای* ؛پاهات درد میگیره £راس میگه +لازم نکرده شما به فکر پاهای من باشین خودم پیاده رفتم خوابگاه رفتم تو اتاقم
خب این پارتم تموم شد نظراتتون بگید ببینم خوب بوده یا نه
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)