دریای پنهان

علامت جیهوپ £ علامت ا.ت + علامت نامجون& علامت ته ؛ علامت کوک « بریم برای شروع

ا.ت دختری ایرانیه که ارزوش رپر شدنه اون چند ساله که ارمیه و چند تا از اهنگای بی تی اسم کاور کرده (در کل خفنی😂💜) از زبان ا.ت فقط دوازده سالمه چرا باهام اینطوری رفتار میکنن .. درسته همیشه باید رو پای خودم وایسم .... حتی مامانم هم پشتم نیس هیچکی دوسم نداره🙂 ولی بخاطر بنگتن هم شده ادامه میدم تا برسم به جایی که دیگه باهام اینطوری رفتار نکنن. پنج سال از اون موضوع گذشته و من هفده ساله شدم تو این چند سال دسامو جهشی خوندم و الان یه دانشجو عم و با کلی زجر کشیدن اومدم کره از زبان ا.ت هوففف بالاخره تموم شد اون همه زحمت نتیجه داد الانم باید دنبال کار و دانشگاه بگردم

امروز قراره برم توعه یک کافه کار کنم کافه یی که قراره توش کار کنم جایی هس که معمولا ایدلا میان پس باید خیلی حواسم جمع باشه فردا : با الارم بیدار شدم و رفتم دانشگاه سئول برای ثبت نام خیلی شلوغ بود بعد از دو ساعت نوبت من شد مدارکم رو دادم بهم گفتن برم برای یه مصاحبه کوچولو بعد کار تمومه با کلی استرس نشستم چند تا سوال ازم پرسید و تموم شد ا.ت : هعی تموم شد هفته دیگه نتایج میاد تا اون موقع باید سخت کار کنم تا پول کتابامو در بیارم رفتم خونه یه دوش گرفتم یه اهنگ پخش کردم و خوابم برد فردا : رفتم سرکار امروز فقط ظرف میشستم چون تازه وارد بودم یه روز مونده به اعلام نتایج: یه دختر تو کافه بود خیلی مهربون و کیوت بود باهم دوس شدیم اسمش لیا هست دوسال ازم بزرگتره و جالبش اینه که هم دانشگاهی هستیم😂✨ لیا:ا.ت خسته شدی برو استراحت کن + نه نه خسته نیستم فقط چند تا ظرف دیگه مونده بعدش میام لیا:هوف باشع فقط زود باش چون قراره بریم برای دانشگاه لباس بخریم +اونی لیا:جانم +اگر یکی از ما قبول نشه چیکار کنیم😔 لیا : ا.ت معلومه چی میگه هیچ وقت این اتفاق نمیوفته +امیدوارم😊💜

کارام تموم شد و من و لیا رفتیم لباس بخریم سلیقه هامون شبیه نبود و داش دعوا میشد لیا:اه ا.ت این چیه دیگه خیلی دارک و لشه +عی بابا لیا گیر نده من عاشق اینام لیا:باشه فقط خودت پولشونو میدی +😂اونییی لیا:چیه نکنه انتظار داری من اینا رو بخرم🤣 +نه نه خودم حساب میکنم😂💜 روز اعلام نتایج رسید لیا : ا.تتتت (با مخ خوردی زمین 😐) لیا : دختر بیا قبول شدبیییییییی🎉🎉🎉🎉 +چ..چی من وایییی جیغغغغغغ اکبر و صغرا نانای (رگ ایرانیش زده بالا😔) لیا :😐😐 + اخ ژونننننن

رفتیم دانشگاه روز اول همه پچ پچ میکردن منو لیا پیش هم بودیم یع هو یکی جیغ زد : بچه ها بچه ها زود بیاین اکیپ کیم نامجون اومدنننن من نفهمیدم کی رو میگه فقط رفتم تا ببینم ذهن ا.ت : واووو چه خفنن واییی یه دختر : اونا بد بوی مدرسن سعی کنین پیششون نرین دخلتون میارن یادمه سال پیش بخاطر اینکه یه دختری سرامتحان لوشون داد کاری کردن که اون دختره از این دانشگاه بره پس سر به سرشون نزارید +اگه بد بوی مدرسن باید بدونن منم خیلی لجبازم