من و تهیونگ آرزوی بزرگ

شما اینجا اسمتون سلنا هست نه سلنا گومز شما بازیگر هستید و مثلا در سریال هوارانگ که تهیونگ کار میکنه کار میکردی شما آرمی هستین و بایستون وی و کوک هست شما ۲۴ سالتونه و پولدار هستید یک خواهر دارید به اسم میا دوتا دوست به اسم دونگی و سورا بزنیم بریم

راستی شما تو کره هستید شروع دیشب خواب دیدم رفتم کنسرت بی تی اس خیلی خوب بود دقیقا همون موقع از روی تخت افتادم و خوابم پرید 😐😑😶😩 چه شانسی خدا وکیلی همه چیز را به میا خوهرم گفتم گفت احمق دسته پاچلوفتی برو بلیط بگیر لا مصب گفتم راست میگی و ۴ بلیط واسه ۶ عصر رزرو کردم و به سورا و دونگی و میا گفتم بریم خردید من یک لباس برفی برداشتم میا یک هودی آبی و سورا لباس سر همی دونگی نیم تنه ودامن گرفت

دیدم ساعت ۴ رفتیم دوش گرفتیم شد ۵ آرایش کردیم آماده شدی شد نیم سریع رفتیم خوش شانس بودیم صندلی اول بهمون رسید موقعی که داشتن آهنگ lDOL میخوندن من

من کنترلمو از دست دادم و داد زدم اوپا تهیونگ تو بایس منی بعد منو دید و گفت سلنا تویی منم خجالت کشیدم و میا بهم گفت واقعا برات متاسفم موقعی که آهنگ تموم شد داشتیم میرفتیم تهیونگ گفت سلنا صبر کن منم وایستادم گفت تو اینجا چه میکنی (وقتی اینو میگم یاد شاعر فردوسی میوفتم😂)

راستی بچه ها قبلا تهیونگ عاشق سلنا بوده ولی نگفته بهش من بهش گفتم من آرمی هستم و بایسم شما هستین اومدم کنسرت گفت خیلی خوبه میشه شمارتون بهم بدین میخوام بیشتر ببینمتون منم شمارمو دادم و رفتم😝

نامجون: اون دختره کی بود اون سلنا همونی که تعریفشو کردم نامجون: آهان همونی که تو سریال هوارانگ بود گفتم آره سلنا: دیدم یک نفر نوشت سلام من گفتم سلام شما گفت من تهیونگ هستم گفتم ببخشید اینطوری حرف زدم گفت مهم نیست من فردا میخوام شمارا ببینم

توی کافه گوانجو گفتم چشم شب تا صبح خوابم نبرد از خوشحالی آهنگ دینامیت گذاشته بودم ومی رقصیدم 💃🕺🎂 یادم اومد فردا تولد تهیونگ هست

بچه ها اینم پارت ۱

خداحافظ

لطفا بهانه نگیرید افتضاح بود