آغاز فصل2عشق سیاه و قرمز ♥️🖤
شروع فصل2:👈از زبان آدرینا:از هواپیما پیاده شدم دیدم دادش آدرین آنجا وای ساده بدو بدو رفتم سمتش پریدم بغل گفتم: سلام داداشی دلم برات تنگ شده بود 🥲🥲از زبان آدرین: آدرینا را بغل کردم گفتم:منم دلم برات تنگ شده بود 🥺🥺 گفت:داداشی از چیزی ناراحتی؟گفتم:بازم مثل قدیم میفهمی🙂🥺 گفت:داداش دوقومی معلومه که از حال داداش جونم خبر دار میشم😊 حالا بجو چی جده؟🥺 گفتم: آبجی لوس خودم توی راه همه چیز را توضیح میدم🥺💔(بعداز توضیح دادن در راه)👈 همچنان از زبان آدرین: آدرینا گفت:من کمک میکنم داداشی تنهات نمیذارم😊😊 گفتم: مرسی آبجی جونم❤️
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
14 لایک
خبر فوری پارت18درحال بررسی 😍
خوب بود ولی خوب باز داری مثل قبل کم مینویسی سیع کن بیشتر بنویسی ولی خوب داره قلق داستان نویسی دستت میاد ادامه بده 🌹
ممنون عزیزم قرار هست که کم کم زیادی کنم هر فصل اینطوری میشه اول کمه ولی میره جلو زیاد میشه 😊
عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی
خبر برای شما:من هر روز یک پارت از داستان را مینویسم 😊
عالی بود کیوت:)!💕🥡
اگه تست اولم رو لایک کنی و کامنت بزاری زیر همه ی تستات و لایک و کامنت میزارم🤝🏻🍓
مرسی عزیزم 💓
لایک کردم نظر هم دادم عزیزم من زیاد لایک نمی خوام فقط بیشتر نظر میخوام🖤