13 اسلاید صحیح/غلط توسط: Katherine انتشار: 3 سال پیش 164 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
اینم ازین پارت بعد از سالها😐💔
خلاصه ای از قسمت قبل:
لیدی :کت نوار بس کن من یه نفر دیگه رو دوس دارم کی میخوای بفهمی دیگه دست از سرم بردااار😡
مرینت:کت نوار تو اینجا چیکار میکنی!!😃
کت: اون گف یکی دیگه رو دوس داره😭
مرینت:کت نوار!!!! کت نوااااار!!!!!!
اره تیکی تقصیر من نیست تقصیر ادرینهههه😡
بریم برا ادامه ی داستان😄
مرینت بعد دوسه ساعت بیدارشد دید کت نوار محکم بقلش کرده و بالشه خیسه معلوم بود که یه عالمه گریه کرده بود 🙁
دلش سوخت نمیخواس بیدارش کنه برا همین بلند نشد و همونجا ادامه خوابشو کرد (وقتی مرینت بیدارشد ساعت تقریبا 9:30شب بود) ساعت 10 شد مرینت دید خیلی گشنشه اروم بلند شد خواس بره پیایین کت نوارم بیدار شد،،، مری: اوخ ببخشید بیدارت کردم کت،،، کت نوار: نه بابا اشکال نداره ساعت چنده؟ اوه چقد خوابیدم😐میدونی چیه خیلی گشنمه چیزی هس بیاری بخورم این چه رسم پذیرایی از مهمونه اونم یه مهمون ابرقهرمان جذاب!؟🤨😁،،، راس میگه بدو برا پیشی یه چیزی بیار مثه اینکه بخاطر حرف ش.... لااله الله😑،،،، باشه الان میارم راوی مواظب باش سوتی ندیا😕،،، حواسم هس باو😐
مرینت رفت از تو یخچال به سورت قاچاقی و یواشکی یکم ماکارون ور داره که کسی نبینتش🤫 در یخچالو که باز کرد باباش پشتش ظاهر شد😂😂،،،، تام :مرینت! عزیزم چرا اومدی پایین میگفتی خودم برا غذابیارم،،،، مرینت جلو دهنشو با دستش گرفتو گفت: نه نه نه خودم اودم پایین اتاقم ویروسیه ترسیدم شمام مریض بشین😅بعد ماکارانو رو برداشت دویید تو اتاقش درو بست
کت نوار روی مبل تو اتاق نشسته بود منتظر غذا😂،،،، مری: بفرما اقای ابرقهرمان جذاب اینم ماکاروناتون امر دیگه ای ندارین؟،،،، کت :آممم چرا یکم اب میوه میخواسم😊😂،،، مری: خسته نباشی😂 کت:سلامت باش😁مرینت سه تا ماکارون بر داشت رفت بالا رو تختش،،، کت:مطمئنی سه تا بستته؟،،،،،، مری:ارههه،،،،، کت :خیلی خب باش هرجور راحتی😋
کت ماکارونارو خورد داشت میرف بالا کنار تخت مرینت،،،،، کت :مرینت خیلی خوش مزه بود دستت درد نکنه... دید مرینت داره گوشیشو نگاه میکنه و گریه میکنه 😟🥺،،، کت :مرینت حالت خوبه؟،،،، مرینت سریع اشکاشو پاک میکنه،،،، اره خوبم 😅،،،،، کت :مرینت راستشو بگو چیشده🥺،،، مرینت: ه هیچی نشده😄،،، کت نوار میره و پیش مرینت میشینه میبینه مرینت داره یه کانالیو نگاه میکنه که توش پر بود از این خبرا "آدرین آگراست مدل معروفه فرانسوی سه روز است گم شده"°°"مردم پاریس و پليس ها دنبال آدرین اگرست میگردند" °°"در این سه روز به برند گابریل اگرست ضربه ی زیادی خورده" °° "ایا آدرین اگرست دزده شده؟!" °°"گابریل اگرست به فکر مدلی جدید برای طرح های خود است؟!" و... کت:خیل خب فهمیدم😒مرینت حالا تو چرا گریه میکنی؟ 😕وایسا😐نکنه که تووووو😳...
مری: نخیرممممم اصنم اینجوری که فک میکنی نیس اتفاقا ازش متنفرمممم،،، کت: جان!!!؟؟ وقعا ازش متنفری!؟ 😳چراااا🙁،،،،، مری:اره ازش خوشم نمیاد خیلی لوسو از خود راضیه تازه جز خودش به کسه دیگه ای اهمیت نمیده😒،،،، در همین حین کت نوار مثل بستنی اب میشود😐😂،،، کت: خب علتش چیه آدرین چیکار کرده؟ ☹️،،،، مری: خب چه فایده ای داره اون فقط برای من به اندازه ی یه دوست بود که الان نیست بنظرم درموردش صحبت نکنیم بهتره😒 کت: خیل خب باش😳
یهو آلیا پیام داد گفت:سلام مرینت حالت چطوره بهتری؟
مرینت گف:سلام اره بهترم مرسی❤️
کت:چیشده ؟ 😐 مریض شدی؟،،،، مرینت کرونا گرفتهههه کت نواااارررر فرار کننننن الان میمیریییییی،،،،،، کت:چیییییبییی اببننداببتوننموبلتنرانم کرونا چیعههههه نخهههه فراذذرررر،،، مرینت:بشین سرجات بابا😐راوی کرونا چیه چی میگه 😐،،،، خواسم یکم جو بدم هرهرهرهررهرررررر🤣مری:بی مزه😐😑،،،، شما اصن قدر منو نمیدونم اصن دیگه چیزی نمیگم😑 بریم ادامه داستان 😑 مرینت: نه مریض نیستم واسه اینکه اینجا بمونمو ازت مراقبت کنم به یه بهونه نیاز داشتم دیگه😊 کت :واوووووو گرفتم
آلیا ادامه داد: جدی!؟؟ چه خوب😃 بنظرت میتونی بیای مدرسه؟
مرینت یه نگا به کت کرد کت گف: نگران نباش من فردا میرم
،، مرینت :ببند تو هنوز کامل خوب نشدی😑 و به آلیا گف:اومممم فک نکنم فعلا بتونم بیام دکترم گف باید بیشتر استراحت کنم،، الیا: اگه بدونی منو بقیه بچه ها چقد دلمون برات تنگ شدهههه،،، مرینت:منم خیلی دلم واستون تنگ شده🥺 آلیا: راستیییی مرینت یه خبر دارممم،، مرینت:چخبرییییی 😐آلیا تماس تصویری گرف هم مرینت هم کت شیش متر پریدن بالا مرینت:بدو بدو بیا اینجا جلوم بشین نبنتت کت:باشه باااشه اخه یه خبری بده بعد زنگ بزننننن😑😑😑 مرینت: باشه حرف نزنیا بعد تماسد باز کرد آلیا :مریننننتتتت،، مرینت:چیهههههههه😱
واااای دلم برات یه ذره شده بوددددد،،،، مرینت:وای ترسیدم😐خب خبرتو بگو،،،الیا:اینجوری نمشه مرینت باید رو در رو ببینمت دارم میام اونجا آماده باش،،،،مرینت: جاااااااانننننننننن؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اینجااااااااا؟؟!!!!!؟؟؟ نه نه نه نهههههه ببین من اینجا حالم اصن خوب نیس،،،، از اون طرف کت داشت پشت تلفن به مرینت با ادا میگف که چی بگه ولی مرینت اصن نمیفهمید 😐،،،،،، مرینت:نیگا نیگا*سرفه الکی*اصن نیایا خب؟؟؟؟ اصن کرونا گرفتممممم،،، الیا:کرونا چیه😐،،،،، حالا مرینت مونده بود چی بگه😂،،،،، الیا:خب خب خب رسیدم،،،،،،، مرینت :کجا رسیدیییییییی،،،،، الیا:خونتون دیه،،،،،مرینت :کییییییییی،،،،، الیا:دقت نکردی داشتم باهات حرف میزدم تو راه بودم دیگه😐خب دارم میام تو،،،،،بعد قطع کرد،،،،، قیافه مرینت و کت اصن باید خودتون میدید🤣مرینت میگف برو زیر پتو کت میگف پتو کجاس مرینت میگف من چمیدونم تو جیب بابامه کت میگف نه من دیگه جرات نمیکنم به بابات نزدیک شم اصن یه اوضاعی بود😂آلیا در زد مرینت گف بیت زود دراز بکش رو تخت،،، کت:استغفرالله چیکا داری😐📿مرینت:میخوام قایمت کنم بیشعورررر کت:خو شوخی کردم🤣 خاک تو سر منحرف کنن کت😐 بگذریم آلیا درو باز کرد مرینت پتو رو کشید رو کت کت آروم گف:انالله وانا الیه راجعون😐 اره مرینتم مثه چی پرید پایین 😐 الیا: سلاممممم مرینتتتت رف که مرینتو بقل کنه،،،،، مرینت رفت عقب تر گف: اهم اهم بنده مریضما چقد زود رسیدی اوممم خببب چخبر،،،،، آلیا یه خبر داااااغ
مرینت :خب بگو دیگه خبرتوووو،،،، آلیا :باشه باشه آدرین گم شده،،،، مرینت :اونو که میدونم😒دیگه چه خبر🙄،،،،، آلیا: ینی چی؟ میدونی آدرین گم شده؟،،، مرینت:آره همه جا پخش شده خب واسه همین اومدی؟،،،، آلیا:چرا اینجوری درمورد آدرین حرف میزنی مرینت چتههه😐،،،،مرینت: بابا انقد اسم اون پسره *بووووق* جلو من نیار😒،،، آلیا :فک کنم این مریضیه بدجور روت تاثیر گذاشته ها کامل عقلتو از دست دادی،،،مرینت یه ناگه به تخت بالا که کت روش بود کرد و گفت:آره تاثیر گذاشته خیلیم تاثیر گذاشته بیا دیگه درمورد آدرین حرف نزنیم خو!؟ دیگه چخبر،،،،الیا:خببببب اهاااا کت نوارم نا پدید شدهههههه،،،،،، مرینت :چیییی اممم ارهههه اونم میدونم دیگهههه چخبرررررر ،،،،،، الیا:لیدی باگم داره تنها با ابر شرورا مبارزه میکنه اصن معلوم نیس کت نوار کجاس تو این وضعیت کت نوار باید کنار لیدی باگ باشه ولی تنهاش گذاشته لیدی باگم مجبوره ابرقهرمانای جدید بیاره میدونی این ریسک خیلی بزرگیه!!! ولی من فک میکنم این قضیه آدرین و کت نوار یه ربطی بهم دارن
کت که اینو شدنید خیلی ناراحت شد قلبش درد گرفتو سرفش گرفت ولی مجبور بود جلوی سرفشو بگیر،،،،، الیا:این صدا چی بود؟،،، مرینت: چی؟؟؟ اها *سرفه الکی* صدا سرفه من بود خب دیگه ممنون که اومدی آلیا دلم برات تنگ شده بود مراقب خودت باش من اصن حالم خوب نیس خدافففظ،،،، الیا:اما مرینت..... مرینت آلیا رو بیرون کرد سریع رفت کنار تخت کت نوار بلند شد درحالی که دستش رو قلبش بود با لکنت گف: من.... من دیگه باید.... باید برم.... بانوم... او... ن... بیرون.... تنهاس.... باید.... برم پیشش،،،،،،، مرینت :تو هنوز حالت کامل خوب نشده میفتی کار دست خودت میدیاا،،،،، کت: اشکال نداره...مهم نی.... مرینت نگران ن... نباش ممنون که...،،،،، مرینت :چی چیو ممنون هیجا نمیری فهمیدی؟ بعد بغلش کردو گفت:نگران نباش کمکت میکنم زود خوب شی🥺
اون روز میگذره شب میشه میخوابن فرداش مرینت داشت تو کامپیوتر عکسای آدرینو پاک میکرد کت گف:مرینت...،،، مرینت گف:چیه چیشده،،،، کت:میدونی... حس میکنم دیییگه نمتونم رو پاااااهام وایسم،،،، مرینت :خب خسته ای برو بخواب،،،، کت:نهههه خسته نیستم عه این پسره که...،،،،، ادرینهههه ارهههه ادرینهههه کت نوار حواست کجاس آدرینه دیگهههه،،،،، کت:آره ارهههه همین که این گففف،،،، مرینت :چته تو کت چیزی زدی!؟،،،، کت: نوووچ البت شاااایدد نمممدونم یادم نمیییاد،،،،، مرینت :راوی چشه این😐چرا اینجوری میکنه😐،،،،، چیزی نی بنده خدا یکم زیادی تو حالت تبدیل مونده رد داده😂مرینت پاشد کتو برد تو حموم گف:بیا اینجا تغییر شکل بده یه دوشم اگه خواسی بگیر برات لباس میارم،،، کت:بالاش چه خانوم مهربون و جذابی،،،، کت برو تو حموم خفه شو الان سوتی میدیا😐 مرینت :ممنون برو تو دیگه،،، کت: چشممم شما نمیای بانو؟❤️،،، مرینت :کت نواااار،،،، کت:جووووونم شما فقط منو صدا کننننن،،،،،، *راوی در حال جر خودن است🤣*،،،،مرینت :برو توووو،،،،، کت: باوش ولی قبلش.... ،،،مرینتو حل داد سمت دیوار خودش اومد روبه روی مرینت سر مرینتو آورد بالا😐😐،،، مرینت: کت چیکار میکنی،،،،، کت صورتشو آورد جلو صورت مرینت😳 دیگه داره به جاهای باریک میکشه ها😳 گف :عاش*ق*تم پرنسسم بعد خودتونم میدونید چه اتفاقی افتاد😅😂 خو تا تستچی اشکال نگرفته رد بشیم بالاخره کت رف تو حموم مرینت با صورتی کاملااا قرمز رف نشس پا کامپیوتر و عکسای آدرین،،،، ادرین: پنجه ها داخل،،،، پلگ: وایییی مردم از گرسنگیییییی،،، آدرین یه پنیر داد بهش گف:امیدوارم چیز بدی نگفده باشم به مرینت،،،،، چیز بدی نگفته باشی!؟ گند زدی پسر😐،،،، ادرین: مگه چی گفتم!؟؟،،،، چه بگویم *تعریف کردن ماجرا*،،،،، ادرین:جاااااااان؟؟؟!!!!!!!؟!! راوی شوخی نکننننننن
من با تو شوخی دارم؟؟؟ خو شاید یکم ولی در این مورد نوچ شوخی ندارم😇،،،،، ادرین: واااییییی خداااااا حالا چه گِلی به سرم بگیرممممممم😰،،،،، هیچ حول نکن به روی خودت نیار اصن انگار یادت نمیاد چیزی خو؟ من میرم بیرون 🤣پلگ توعم نمیر از خنده دیگه 🤣🤣🤣،،،، پلگ: نمیتونم🤣🤣🤣خودتم داری جر میخوری 🤣🤣🤣🤣اول خودتو کنترل کن بعد به من بگو🤣🤣🤣🤣،،،، ادرین :باشه دیگه اهههههه برو بیرون راویییییییی😑😑😑😑،،،،، باش🤣رنگ صورت آدرین مثه رنگ صورت مرینت قرمز شده بود😂😂 اره یه مدت میگذره،،،،، تیکی: مرینت مرینت کت نوار هنو نیومده؟،،،، مرینت :آلان میرم میبینم نه نه راوی تو برو،،،، باش🤣 کتتتتت هنو نیومدییی چیکا میکنی اون تو یهو کت درو باز کرد مرتب منظم 😐به به چه گل پسری نکنه با این تیپ میخوای بری دل مرینتو ببری دوباره... 🤭،،،،،، کت: خفه شو راوی😐😐😐😐،،،،، چشم 😐
خو این پارتم تموم شد دوستایی که تو آپارات هستنو این داستانو میخونن شاید قبلا اینو تو کانالم خونده باشن ولی خب الان تغییرش دادم خیلی از قبلی بهتر شده اگه دوس دارید دوباره به ندید وووو ببخشید بابت تاخیر من کلاسام تا ساعت سه طول میکشه کلی تکلیف دارم و.... واقعا ببخشید که طول کشید این پارتم یکم طولانی شد امیدوارم لذت برده باشی یید عشقااا حتما نظرتونو بگید تا اگه اشکالی هس برطرفش کنم😊😘❤️❤️❤️
13 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
عالی بود داشتم از خنده جر میخوردم
من میخواستم داستان غم انگیز بنویسم که اینجوری شد😂😂😂❤
عالیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی بودددددددددددددددددددددد ♥♥
ملسییییییییی😍❤❤❤❤