*فردا-لندن ساعت 9:50 دقیقه صبح*
هر سه تا بچه ها خیلی زود آماده شدن.
لیندا پیش میلبارتون میره تا اجازه رو ازشون بگیره، تو همین موقع ها لئو و وایولت سر کسی که مسئول کالسکشون بود رو سرگرم میکنن و اون رو از کالسکه خیلی دور میکنن.
یکم قبل ترش مارکوس و فرد به انباری میرن و یه چک کش و یه تبر پیدا میکنن، به سمت کالسکه میرن و وقتی میفهمن همه چیز سر جای خودشه شروع میکنن به خراب کردن هر دو چرخای عقب کالسکه و سریع از اونجا فرار میکنن.
مرد سمت کالسکه میاد و با دیدم چرخای عقب کالسکه شوکه میشه، بعد از یکم دستپاچگی پیش لوییس میره و قضیه رو بهش توضیح میده.
لیندا: اشکالی نداره میتونیم تا تعمیرات صبر کنیم
لوییس: اینطور نمیشه ممکنه بعدا هم نشه، اشکالی نداره میتونن با کالسکه من برن و خودت باهاشون برو
مرد: چشم
مشکل بچه ها همین بود. مردی که کالسکه خودشون رو هدایت میکرد از جاهایی که اون میرفت اطلاع نداشت و این براشون مشکل ساز شده بود.
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
جای خیلیییی حساس قطع شد😐💔
خوشحالم😂🌸