
خب خداراشکر این هفته امتحان ندارم😔✨
که جیهو گفت & میشه امشب پیش تو بمونم +اره چرا که نه &ممنونم لبخندی زدم...انگار جیهو ناراحت بود...داشتم فقط فکر میکردم...تا راه خونه هیچ حرفی بینمون زده نشده بود...وقتی خواستم کارت خونه رو در بیارم(کره ای ها کلید های خونشون شبیهه کارته)که یادم امد کل خونه نا مرتبه و همجا به هم ریخته هست...& جینسو عزیزم نمیخوای درو باز کنی؟؟ +هاا بله چی کی من کیم تو کی در اها در اره...وای جینسو ابروت الان میره...قبل از اینکه برم پیش کوک امده بودم خونه...وای خدا ابروی عزیزم رو از دست دادم رفت...
درو باز کردم و وادر خونه شدیم...دهن جیهو وا مونده بود...خب حقم داره خونه مثل جنگله جنگل... داشتم با خودم فکر میکردم که جیهو پخش زمین شد...از ته دلش داشت میخندید...+چی شده چرا میخندی؟؟ &وای جینسو فکر نمیکردم انقدر شلخته باشی دختر...حقم داره بدبخت...+خب اره دیگه من زیادی شلخته هستم...لبخندی زدم که دیدم کوک از اشپز خونه در امد...جیغ زدم و گفتم +تو اینجا چیکار میکنییی -هیچی دلم برات تنگ شده بود امده بودم اینجا وقتی امدی منو ببینی ولی با خونه ی شلخته ات سوپرایز شدم حیحی...بله دیگه کم مونده بود کوک ببینه:/
+اوک...من ارومم...خب...پاشین کمکم کنید خونمو تمیز کنم...&وای نهه من خوابم میادد...-اون دوستته؟؟ قراره شب پیشت بمونه؟؟ منم امشب میمونم خب دوستتو معرفی نمیکنی؟؟ &ااااا ببخشید خودم میتونم خودمم معرفی کنما -اوک خب من جئون جونگ کوک هستم بوی فرند جینسو &تو دوس پسر داشتی من نمیدونستم شیطون و بعد لبخندی زد +خیلی وقت نیست تازه شروع شده...با دستم پشت گردنم رو خاروندم و لبخندی زدم...&خب منم جانگ جیهو هستم دوست جینسو...منم تازه باهاش دوست شدم زیاد نیست...+معرفی تمام شد...کمر من شکسته ها بیاین کمکم...
از زبان جینسو:بالاخره خونه تمیز شد...وای کمرم داره میپوکه...جیهو رفته اتاق مهمان خوابیده...کوک هم که قراره اینجا توی پزیرایی بخوابه...رفتم توی اتاقم و روی تختم دراز کشیدم که کوک امد داخل...-میشه باهم حرف بزنیم؟؟ +اره البته...از حالت دراز کشیده در امدم و روی تخت نشستم...کوک هم نشست -میشه امشب پیشت بخوابم؟؟ جیغم رفت هوا و گفتم +چیییی...کوک جلوی دهنم رو گرفت و گفت -اروم باش یکی اینجا خوابه هاا +هومم باشه...خب کجا بودیم اها گفتی میخوای اینجا بخوابی لبخندی زد و با کلی ذوق شوق گفت -اوهوم +ااا خب نمیدونم راس... داشتم حرف میزدم که منو کشوند توی بغلش...+یااا چیکار میکنی...
-کنار عشقم میخوابم این بده؟؟ +یاا کوک من داشتم حرف میزدما -بخواب +اینجوری؟؟ -بایدن از خدات باشه که بغل من میخوابی لبخندی زدم و گفتم +اوک اوک ولی من خوابم نمیاد یهو کوک شروع کرد با موهام بازی کردن...داشت با موهام بازی میکرد که خوابم برد...از زبان کوک:داشتم با موهاش بازی میکردم که دیدم خواب برد...لبمو بردم سمت گوشش و اروم گفتم دوست دارم(ساتور قشنگم کجایی)بعد هم موهاشو بوسیدم و خودمم خوابیدم...

ببخشید اگر کم بود😔💔اینم از پوستر حیحی امیدوارم خوشتون بیاد و لذت ببرین 🤍✨
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالییییی بوودددد ☺😊💜💜💜💜 تو رو خدااا پارت بعدو زود بزاارر 😐😊 میدونم امتحان داری و درس منم کلی امتحان دارم فردا امتحان مبتکران دارم با قلم چی بعدشم چهارشنبه ی هفته ی دیگه امتحان جامع دارم دوباره 😐🤦🏻♀️🤦🏻♀️
حیح باشه حتما میزارم🌟
تصمیم گرفتم توی همین فصل تمامش کنم
اخه زیاد حمایت نمیشه مثل قبلا
قبلا حداقل ده تا نظر بود پنج تا لایک بود الان حتی یک دونه لایک هم نیست میخوام زود تر تمامش کنم:)
نه تو نباید جا بزنی باید به کسایی که حمایت نمیکنن بگی که من جا نمیزنم و ادامه میدم ولی بازم هر طور خودت میدونی ☺😊💜✊
نمیدونم آخه امتحانات هم هست
هر روز یک ایده ی جدید میزنه به سرم ولی مگه امتحانات میزارن
فردا امتحان مستمر دارم
این هفته کلا امتحان دارم
هفته دیگه هم همینطور
باید تابستون میومدم تستچی😐✨
اره امتحانا خیلی بدن من خودم دیروز امتحان داشتم چهارشنبه هم یه امتحان دیگه دارم 🥲 واقعا معلمارو نمیفهمم ۳ ماه از سال گذشته اینقد امتحان چیه 😐🥲
من میخوام برگردم به کلاس اولل😢😂✨
وای اره من که میخوام ترک تحصیل کنم والا خییلی سخت میگیرن 🥲😐
و یه پس کله ای به خودم بزنم بگم وقتی وقت داری بخوابی بخواب 😐😑😐✌🏻
زندگیمون خیلی زیباست