اینم از پارت اول حمایت کنید 🥺💞
صبح از زبون ا.ت «چشم هامو باز کردی هی خدا دوباره یه روز دیگه با کلی کار من نمیدونم چرا پدرم همچین مسئولیت سنگینی را به من واگذار کرده
در اتاق رو زدن ، آجوما (خدمتکار ا.ت) :
خانم بیدار شدین ا.ت :بله بیدار شدم بیا تو . آجوما :خانم صبحانه حاضره بیاید پایین . ا.ت :باشه 😊
بلند شدم لباس هامو پوشیدم و رفتم پایین .
کیم چانیول (پدر ا.ت ) کیم سوها ( مادر ا.ت ) چانیول : سلام دخترم صبح بخیر
ا.ت :سلام بابا صبح بخیر، سلام مامان
نشستم سر میز . ا.ت :لیا کجاست ؟
سوها رفت خرید . ا.ت :خرید؟!
چانیول :امشب یه مهمونی بزرگ داریم که همه تاجر ها و اشخاص با نفوذ رو دعوت کردیم .
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
24 لایک
تهیونگ پیانو نمیزنه داچ😐🙂🤝
داج این فیکهههه
آها اوک . اروم باش آرامش خودتو نفظ کن👍😁
عالی بود
حاجییی اسم من لیاست 😐😐😂😂
خیلییی خفنیییی😍
مرسی عزیزم 😘🥺
مرسییی
عالیییییی👏
ممنونم😊❤️