های گایززززززز من اومدم با داستان که نمیدونم خوبه یا نه ولی امیدوارم خوشتون بیاد و از اونجایی ک اکثر فیک ها راجب مکنه ها بود گفتم یه فیک راجب نامجون کبیر بنویسم🙂
امروزم مثل روزای دیگه بی حوصله بودم...
رفتم کنار دریا شاید بتونم یکم ارامش پیدا کنم..
دیگه از این تنهایی خسته شده بودم از این همه نیاز .. نیاز ب درک شدن ب یه همدم ب یه تکیه گاه ب کسی ک منو بخاطر خودم بخواد و .....
همینطور غرق در افکار پریشان خودم بودم ک متوجه شدم ساعت هاست کنار دریا نشستم و بارون چشمای خیس و اشکامو پوشونده...
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
8 لایک
سلام عزیزم خوبی؟ دیدم توی یکی از تست هایی که آجی ها گذاشته بودن نوشته بودی که اکانت سومم رو نداری عزیزم این اکانت سوممه 🍁 🥺، ❤️
وااااای جیغغغغ پیدات کردمممممممم خدارو شکرررررررر
فالوت کردمممممممممممم
خوبم خوبییییی
مرسی عزیز دلم قربونت ❤️ 💓💔
ادامهههههههه بدهههههه
باشه🙂