
ناظر عزیز و محترم لطفا منتشرش کن🙏💕
خاله آمیلیا با سيني چاي وارد شد و گفت:اِ...مرینت جان چرا واستادي خاله ..بشين قر.بو.نت برم. (خدانکنه )ي ارومي گفتم و به سمت مبل تک نفرم رفتم که ادرین خودشو کمي اونور برد و گفت:بيا اينجا مری. بااين حرف جسیکا سرش رو از روي شو.نه اون بردا.شت و خودش رو کنار کشيد.جايي که ادرین برام باز کرده بود خيلي کوچيک بود با اينکه جاميشدم ولي بهم مي.چ.س.بي.دي.م....اومدم بگم(نه) که خاله گفت:برو ع.زيز.م. آمیلیا: رفتم به سمت مرینت درتمام اين لحظات نگاه عص.با.ني جسیکا رو حس ميکردم يعني اينقدر ادرین رو دو.ست داره..مری:رفتم تو جاي خالي که برام درست شده بود نشستم و ادرین يکي از دستا.مو گرفت و روي پاش گذاشت...روي پاش گذاشتن به کنار ، ديگه دستاش مثل روز ع.ق.د يا صبح که دست.شو گر.فتم سرد نبود بلکه خيلي معمولي بود.
ولي دست من کم کم داشت دا.غ ميشد مي.ت.ر.س.يد.م اين تغيير حالت رو ح.س کنه..اونقدر بهم چ.س.بي.ده بوديم که نميتو.نستم هيچ تکوني بخورم....همون موقع پسري که خودش رو فیلیکس معرفي کرده بود وارد شد....کت و کروات زده بود و برخلاف ادرین خیلی رسمی بود و عینکشم حالت رسمی تر بهش میداد.(اخه مری تو فکر کردی الان با لباس راحتی میاد😐💔😂) با ورودش ادرین بلند شد و منم به تقليد از اون.. فیلیکس به ادرین د.س.ت داد و به سمت من هم د.س.ت.شو د.ر.ا.ز کرد اينبار د.س.ت.شو ر.د نکردم و د.س.ت دادم... ادرین اومد اونو معرفي کنه که فیلیکس گفت:فیلیکسم...پسر خاله ايشون. با اينکه از جسیکا خوشم نيومد ولي فیلیکس يک جوري به د.لم نشست
آمیلیا خانوم همون موقع وارد شد و گفت:بياين ناهار بچه ها و د.س.ت منو کشيد و جلوتر از بقيه برد گفتم:چرا صدام نکردين براي کمک. _واه همينم مونده. به اصرار خاله...ادرین نشست سر ميز و من هم اينطرف و جسیکا اون طرف..جسیکا دقيقا روبه روي من بود..فیلیکس که تازه دستاشو شسته بود و اومده بود...صندلي کنار من رو کشيد و گفت:اجازه هست؟ لبخندي زدم ...پسر مودبي بود...نشست.خاله هم همون موقع اومد و کنار جسیکا نشست...ميز پر بود از غذاهاي رنگ و وارنگ....از مرغ و ماهي و 2نوع برنج و انواع ژله و کرم کارامل گرفته تا 2نوع سوپ و خلاصه همه چي بود که ادرین گفت:خاله اينهمه غذا براي 5 نفر؟
خاله لبخندي زد وگفت:قابل شما رو نداره خاله جون وسطاي غذا بود که يکدفعگي غذا پريد تو گلوم...ادرین کمي نگام کرد و اومد برام اب بريزه که فیلیکس خم شد و نوشابه رو برداشت و برام ريخت..اونم نوشابه سياه..بدون ن.گا.ه کردن به ليوان اب دست ادرین نوشابه رو گرفتم و همشو سر کشيدم. خاله گفت:چي شد ؟ _هيچي پريد تو گ.ل.و.م. جسیکا گفت:خب اروم دنبالت که نکردن.. ميخواستم برم خ.ف.ش کنم دختره پر.ور.و.
هيچي نگفتم که جسیکا گفت:مرینت جون. که از صدتا ف.ح.ش بد.تر بود.. نگاهش کردم که ادامه داد:اسمت معنيش يعني چي؟ _تا حالا يکبار تو دانشگاه شنيدم...البته اسم پسر بود اون موقع..به نظر معني خاصي نداره.. ادرین :چرا به معني کسی که بلند میشه هست. از اينکه معني اسممو بدونه خيلي تعجب کردم و کمي هم خوشحال شدم. جسیکا گفت:چه بي معني!(اخه جسیکا خیلی با معنیه😒💔😐)
ادرین سري به تا.سف تکون داد...بقيه غذا در سکوت خورده شد.بعد از غذا جسیکا د.س.ت ادرین رو کشيد و به اتاقش برد منو و خاله هم مشغول جمع اوري غذاها شديم.خاله اصرار داشت من بشينم...وقتي همه ي غذا ها رو داخل اشپزخونه برديم..دنبال ماشين ظرفشويي ميگشتم .که خاله استيناشو براي شستن بالا داد. جلو رفتم و گفتم:بدين من ميشورم. با خنده هل..م داد اونور و گفت:همينم مونده. _من که بيکارم بزارين من بشورم.
منظور حرفمو فهميد يعني دخترتون نامز.د.مو برده.. حالا نگه وقتي ادرین بود چه قدر ما باهم بوديم. راضي شد و نشست روي صندلي اشپزخونه..پيش بندي زدم تا لباسام خيس نشه و شروع کردم به ظرف شستن اونم داشت منو نگاه ميکرد که گفت:ببخشيد دخترم. _نه بابا من عا.شق ظرف شستنم. _اينو نميگم...منظورم اينه که جسیکا ادرین رو برد تو اتاقش. _اشکالي نداره خب اونم دلش براي پسرخالش تنگ شده. _نه گلم...جسیکا يک بيماري داره..
اون يک بيماري رو.ا.ن.ي داره...اون عا.شق و ديو..ونه ادرینه....وقتي اون نباشه ميخواد خ.و..د..ک.ش.ي کنه....تحملش برام سخته...وقتي به امیلی گفتم ميخوام شما را دعوت کنم گفت نه چون از عکس ا.ل.ع.م.ل جسیکا ميتر.سي.د. گفتم:حالا ادرین هم جسیکا رو دو.ست داره؟ _اصلا.اينکه نميبيني ادرین پ.س.ش نميزنه و بهش چيزي نميگه..چون وقتي جسیکا بز.نه به ک.ل.ش..همه چيز رو مي.ش.ک.و.نه... باورم نميشد دختر به اون زيبايي و بيما.ري. _اگه ميشه امروز رو تحمل کن عز.يز.م. ميخواستم بگم برام مهم نيست...ولي نگفتم. همون موقع ادرین و جسیکا از اتاق خارج شدند نميدونستم چيکار ميکردن ولي دست جسیکا چند تا البوم بود روي مبل نشستند که ادرین بلند گفت:مرینت ،خاله بيايد عکس نگاه کنيم. خاله ظرف رو از دستم گرفت و گفت:تو برو اونجا. رفتم داخل پذيرايي...ادرین رو يک مبل يک نفره نشسته بود . با اومدن من خواستم روي مبل کناريش بشينم که ادرین به پاش اشاره کرد و گفت:بيااينجا. به قول خاله همينم مونده. روي مبل کناريش نشستم و گفتم:راحتم. ادرین البوم رو روي پاش گذاشت و بازش کرد و شروع کرد به ورق زدن از هر صفحه يک نفر رو نشون ميداد ادرین بچگيش خيلي ناز بود .چشماشم سبز بود گفتم:وايي اين تويي ادرین چه ناز بودي. با اين حرف اخم جسیکا بيشتر شد..بعد از ديدن عکس ها خاله هم وارد پذيرايي شد و گفت:بچه ها اگه ميخوايد بريد تو اتاق استراحت کنيد. من سريع گفتم:نه ممنون خوبه.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عاجی پارت بعد چی شد؟ 🤍✨
دارم اسلاید اخرو مینویسم
واییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی که چقدر ذوق دارمم😍
وای قلبم 😍❤ مشتاقم ببینم چی میشه😍😹❤
رفت در تست های پرطرفدار تبریککککککککککککککککککککککککککک میگم
مرسیییییی
عالییییی بیدد اجوووو
مرسی اجو
من بعدیو میحوامممم
صبر کن الان میزارم
کی بعدیو میزاری؟
الان ولی کمه
عالی بود
پارت بعدی رو زود بزار
به نظرم هر سه تاشون یه جورین ولی کلرا از اون دوتای دیگه بد تره یه جوری میشه گفت که از بد بودن اول کلرا بعد لایلا بعدش هم جسیکا
مرسی
بعدییییییی
الان میزارم
محشرررررررررررررررررررررررررررررررررررر بود اجی پری😻😻😻😻❤❤❤❤😍😍😍😍😍💕💕💕💕💕😘😘😘😘😘😘😆😆😆😆😆😆😆😆
اجو پارت بعد رو همین الان بزار به خاطر من و کاری کن که آدرین مرینت رو بزاره رو پاش و د.س.ت.ا.ش.و دور کمر مری ح.ل.ق.ه کنه چش جسیکا در میاد میره یک سی.لی به مری میزنه آدرین هم ع.ص.ب.ا.ن.ی میشه اما به خاطر بیماری جسیکا چیزی نمیگه ولی به مرینت میگه خوبی عز.یزم و ل.پ.ش.و ب.و.س میکنه😍😍😻😻
ج چ: هر سه تاشون دخترای............ حالا اجی من میخوام هیچی نگم تو نمی زاری😊😊
منم موافقم 😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍 به نظر من مری هم سرخ شه😜
مرسیییی اجی
باشه اجی
اره اینو یادم رفت بگم که مری سرخ بشه البته سرخ که هیچه باید گوجه بشه🍅🍅😂😂
مرسی اجی جون😘😘😘😘❤❤❤❤❤
واییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی 😂😍
چی میشه😂
نه سرخ نشه اونم دستاشو بندازه دور گردن ادرینو بغلش کنه😍😂🤍🤍
نه من میخوام یکم آدرین حرص بدم اخه اون تو میراکلس اصلی ما رو حرص می داد منم اینجا میخوام اونو حرص بدم😆😆
چی شود😂❤
واییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی ترکیدم انقدر خندیدم😹😹😹
غالی بود آجی👌
بی نظیر.
فقط یه سئوال کارا کیه؟🤔🤔
مرسی اجی
کارا همون لایلاست
اوه جدی😑
خب پس....
ج.چ:از هرسه تاشون
عالی بود👏❤
ج چ: کلرا... که بچه اش رو اون طوری ول کرده😒
مرسی
اره اون واقعا گناه داشته
🤍🥰
واقعا 🤍🥺