
بچه ها همین امروز من پارت ۲ رو گذاشتم ولی خب چون شرطا زود کامل شد همین امروز گذاشتم♥️
از دید کوک:موهاش رو از رویه صورتش برداشتم و محو زیباییش شدم که یهو چشماش رو باز کرد سریع خودمو جمع کردم و برگشتم سر جام. کوک:رسیدیم فکر کنم اینجا خونت باشه ا/ت:اره ممنون از دید ا/ت:میخواستم پیاده بشم که هر کاری کردم در باز نشد(😐)که کوک خندید کوکی:😂😂رو به بالا بکش ا/ت:اااا....آها😅 بعدش کشیدمش بالا و باز شد رفتم پایین و از بیرون یه تعظیم کوتاه کردم و وارد خونه شدم اونم بعد از اینکه من رفتم داخل رفت. (صبح روز بعد)ساعتم زنگ خورد به زور چشمام رو باز کردم به ساعت نگاهی انداختم با دیدن ساعت خواب از چشمم پرید و سریع بلد شدم و لباسام رو پوشیدم و سریع حرکت کردم به سمت دانشگاه هوفففف خداروشکر اگه دو دقیقه دیگه دیر میرسیدم کارم ساخته بود رفتم داخل هنوز استاد نیومده بود رفتم اون آخر نشستم هنوز کوک نیومده بود بعد چند دقیقه بعدش استاد اومد ولی هنوز کوک نیومده بود یک ربع بعدش یکی در زد و اومد داخل کوک بود.استاد هیچ حرفی بهش نزد ولی آخه چرا؟ما اگه یک دقیقه دیر کنیم اخراج میشیم ولی اون همیشه دیر میکنه و هیچ کس هم هیچی بهش نمیگه.

(بعد کلاس)اومدیم بیرون تویه راهرو کوک رو دیدم رفتم سمتش ا/ت:سلام کوک:سلام ا/ت:اممم ممنونم کوک:بخواطره؟ ا/ت:دیشب دیگه کوک: آها (صدای شکم ا/ت😅) کوک:گرسنته؟ ا/ت:فکر کنم اره😅آخه امروز خواب موندم نتونستم صبحانه بخورم. کوک:بریم رستوران ا/ت:اااا نه مرسی😊 کوک:نه ندارن بریم دیگه بعدش دستم رو گرفت و رفتیم سمت ماشینش اما ماشین قبل نبود یدونه قشنگتر و مدل بالاتر بود درو برام باز کرد و و سوار شدیم و رفت سمت بهترین رستوران شهر واییی خدا همیشه آرزوم بود بیام تویه این رستوران (عکس رستوران 👆🏻)رفتیم داخل یه عالمه صندلی و میز اینجا بود ولی چون خیلی گرون بودن آدم های زیادی اینجا نمیومدن کوک رفت سمت میز ها VIP و نشست کوک:نمیای؟
ا/ت:ااا..اره بعدش رفتیم و نشستیم...پیش خدمت اومد سمت میز و منو رو بهمون داد کوک:چی میخوری؟ ا/ت:فرقی نداره کوکی:همشو بیارید ا/ت:اما... کوکی:اما بی اما بعد چند دقیقه پیش خدمت با یه عالمه دسر آمد و چیدشون رویه میز بعد یکم دسر خوردن کوکی:میشه شمارتو داشته باشم؟ ا/ت:اااا بله حتما🙂 بعد شمارمو بهش دادم و بعدش یه عالمه غذا سفارش داد بعد از خوردن غذا ها (نه همشون ها😂)بلند شدیم...کوک رفت سمت باجه و به منم گفت که بیرون منتظر باشم چند دقیقا بعد اومد بیرون.....
(چند ماه بعد)از دید ا/ت:خیلی با کوکی صمیمی شده بودم و خیلی بهم وابسته شده بودیم انگار که عاشقش شدم (بعد دانشگاه)کوک اومد سمتم کوک:سلام ا/ت:سلام کوک:بریم ساحل؟ ا/ت:آخه الان؟ کوک:اره ا/ت:باشه😊 یهویی اومد و بغلم کرد و بردم سمت ماشین و گذاشتم تویه ماشین ا/ت:هی چیکار میکنی خودم میتونم کوکی:نمیخوام🥺میخوام خودم بیارمت ا/ت:باشه بابا😂 بعدش رفتیم سمت ساحل بعد چند دقیقه رسیدیم اما اونجا کاملا خالی بود و هیچ کس نبود ا/ت:چرا هیچ کس اینجا نیست؟ کوکی:خب خواستم با عشقم تنها باشم ا/ت:لوس ولی چرا واقعا کسی اینجا نیست کوک:خب اجارش کردم
ا/ت:دیوونه😂 که یهو ب.غ.ل.م کرد کوک: عاشقتم ا/ت:منم همینطور (شب)اومدم داخل و لباسام رو در آوردم و رویه تختم ولو شدم که یه پیامک برام اومد از یه شماره ی ناشناس بود (چت رو تویه اسلاید بعدی میزارم)

بچه ها تویه پارت بعدی بهتون میگم که تویه ویس چی گفتن و چه اتفاقی افتاده❤️ شرطا:۱۶ لایک و ۱۱ کامنت
❤️❤️❤️❤️بای تا تست بعد و اینکه تولد جین هم مبارک♥️❤️❤️🎉🎉🎉🎉
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالیی اجی شرط ها که انجام شد میشه مارت یعد رو بزاری
مرسی الان میزارم 😘♥️
هووووف پارت بعد و میخوام
😂#یخورده استراحت❤️♥️😘
باش 🍓💖
مرسی😂😘ولی حتما بعد از کامل شدن شرط ها براتون میزارمش چون نصفیش رو تا الان نوشتم ♥️
ممنونم فداات شم
خدانکنه😘
عالییییییییییییییی بود پارت بعد 😁❤️✨
مرسی❤️
عالییییییییی
ممنون♥️😘
عالی تروخدا پارت بعد کاشکی شرطا کمتر بود عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
همون ۱۶ تای قبلیه😘♥️😂
مرسی😘♥️
میدونم خوبه زیادش نکردی وگرنه بدبخت بودم
اره خودمم شرط زیاد دوست ندارم 😂
لطفا پارت بعدی رو زود تر بزار لطفااااااااااااا
بعد کامل شدن شرطام چشم😘امروز خیلی نوشتم😂دو پارت کامل
خدایا منو بکش من چجوری صبر کنم ۱۶ تا لایک بخوره ؟
خدانکنه😂♥️😘