از زبان سابین مامان مرینت: وااااایییییی دامادم از الان معلومه ولی آقای آگراست قبول نمیکنن 😰(👉در ذهن مامان مرینت)به مرینت گفتم:دخترم بابا ی آدرین چی رازی هست؟مرینت گفت:بله آدرین از پدرش پرسیده😊گفتم:من مشکلی ندارم. روبه تام (بابا ی مرینت) گفتم: عزیزم تو موافقی؟گفت:اگر دخترم موافق باشه من حرفی ندارم 😁😁از زبان مرینت:مامان وبابام را بغل کردم و گفتم: شما بهترین مامان و بابا ی دنیایید😍🥰. از زبان آدرین:داشتم دست و صورتم را میشستم که یکی در زد گفتم: بفرمایید داخل!!دیدم مامانم هست رفتم بغلش کردم و گفتم:مامان نمیدانی چقدر دلم برایت تنگ شده بود اصلا باورم نمیشه که الان اینجایی🥲🥲مامانم گفت:الان که اینجام گریه نکن عزیزم، مامان من را ببین !پسرم تو واقعا مرینت را دوست داری؟گفتم:بله مامان من عاشقشم 2ساله که منتظرم که این اتفاق بیفته که مرینت من رادوست داشته باشه😊گفت:پس به از یک هفته با پدرت میریم از پدر و مادر مرینت بپرسیم که با ازدواج شما موافق هستن یانه اگر بودن بهت میگم که بری و ازش خواستگاری کنی ولی توی مدرسه جلوی همه ی بچه ها باشه «چهره ی آدرین 👈🥳😳😍»
با لکنت گفتم:با...باشه ولی شرط داره گفت:چه شرطی؟گفتم:اینکه مرینت از هیچی باخبر نشه می خوام سوپرایزش کنم😁 گفت: باشه پسرم😀😀
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
17 لایک
عالی بود
ممنون 💓
داستانت خیلی هم عالیه اعتماد بنفس داشته باش 👌🏻
مرسی عزیزم 💓🥰
خبر مهم پارت9 در حال بررسی هست 😍😍😍😍😍😍
اصلا این حرف رو نزن خیلی هم داستانت عالیه و بدون نقص ... لطفا پرت بعد رو زود تر بده ...
ممنون در حال نوشتنش هستم😘😊😊😊
نه عزیزم داستانت عالیه فقط ی سوالی مغز منو درگیر مرده کت نوار یا همون ادرین وقتی از سفر برگشتم لز کجا فهمید ک مرینت لیدی باگع
سلام عزیزم یک رازه توی یکی از پارت ها میگم😁😁😁😁😁😁
خوب نیست عالیییییییییییییییییی هست
ممنون عزیزم 💓💓💓💓
حرف نداشت برای چی بد باشه
مرسی عزیزم 😘
خواهش میکنم