اینم از فصل دوممم:/ هر فصل اسم داستان عوض میشه حیحی
از زبان کوک:توی خونه بودم... حوصلم خیلی سر رفته بود... تقریباً یک ماهی میشه که جینسو رو ندیدم و به شدت دلم براش تنگ شد...گوشیم زنگ خورد اما حتی یک نگاه هم بهش ننداختم...حوصلم خیلی سر رفته بود و خیلی خسته بودم... نمیدونستم چیکار کنم...یهو زنگ ایفون خورد...بازم نرفتم ببینم که کیه...بعدش متوجه شدم یکی داره با پاهاش میزنه به در خونه...عصبانی شدم و رفتم درو باز کردم خواستم داد بزنم که دیدم جینسو پشت در وایساده و پوکر منو نگاه میکنه +چه عجب درو باز کردی...زنگ میزنم جواب نمیدی زنگ ایفون رو میزنم جواب نمیدی...حتما باید با پا بکوبونم به در:/ -ج...جینسووو برگشتی...سریع پریدم بغلش و لب زدم:خیلی دلم برات تنگ شد...لبخندی زد و گفت: منم همینطور ولی متاسفانه پاهام دارن کنده میشن -اووو ببخشید بیا داخل
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
14 لایک
عالیی بود 💜💜 امیدوارم تو امتحانت موفق باشی✊✊✊✊فایتینگ✊✊✊👊 منم این هفته امتحان جامع دارم کلی باید درسس بخونممم 😐😐😑😐
وای مثل همیشه عالی بود🤩
پارت بعد رو بزار لطفا🙂
فعلا امتحان زیاد دارم...هفته ی دیگه امتحانی ندارم بعد از اون میام یک عالمه پارت میزارم😃✨
باشه مرسی😊❤
خیلی خ*ی بیش*ور اون یکی رو زود تر بزار
خودمو حسابی کنترل کردم اما میدونم امتحان های خ* نمیزارم بنویسی
او مای گاد 😐😂