یک مجموعه از داستانی از دخترکفشدوزکی و گربه سیاه🐞🐈
داستان از جایی شروع میشه که مرینت از شانگهای به پاریس برمیگشت: از زبان مرینت:توی هواپیما بودم که گوشیم زنگ خورد!!!
دیدم آدرین بود 😧
جواب دادم:(مکالمه ی مرینت و آدرین علامت مرینت 🐞 علامت آدرین 🐈)«🐈 سلام مرینت 🐞 جالام یعنی سلام آدرین خوبی؟🐈 مرسی خوبم تو خوبی؟🐞آله یعنی حاله یعنی آره مرسی!کاری داشتی؟🐈 آره میخواستم وقتی رسیدی پاریس بیای برج ایفل 🐞 جاشه،یعنی باشه خداحافظ 🐈 خداحافظ.»
وای آدرین بامن چیکار داره؟😰
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
29 لایک
جان روز اولی کشف هویت😳
بزار یه نفسی بکشن بعد کشف هویت😂
عالیـــــــــــ
💓
عالی بودددد 💜💜
😘
عالی
ولی چ قشنگ میشد فیلم هم همینشکلی بود
ولی خیلی خوشم اومد ادامه بده
ممنون عزیزم 😘😍
سلام ممنون بابت لایک ها و کامنت ها پارت دوم هم تمام شد درحاله بررسی هست😘
ممنون ملیکا جان الان دارم دومین پارت را مینویسم امشب سعی میکنم که تمام کنم پارت دوم را💓💓💓💓💓
واییییی عالی😃😃😃😃😃
ممنون بابت نظر😍
من مهتا هستم نویسنده ی داستان
سلام