
...🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂 ...
به یاد رسم دلتنگی به یاد لحظه هایم باش در این پاییز تنهایی تو تنها آشنایم باش 🍁🍂
پاییز سرد و بی رحم نیست فقط جسارت زمستان را ندارد ذره ذره زرد میکند اندک اندک جان می سِتاند قطره قطره می گِریاند پاییــــز سرد نیست نامـــهربان است درســت مانند “تو ”
پاییز را ساده منگر پاییز اتحاد جنون آمیز برگ است با نور عاشقانه برگی ست که هم رنگ خورشید شده است
غم انگیز است پاییز و غم انگیز تر وقتی تو باشی و من برگ ها را با خیالت تنها قدم بزنم … 🍁🍂
پاییز را هم می توان زیبا دید نگو خزان است اتفاقات هم حکمت خاص خود را دارند همانطور که شاخه های خشک مجموع صدای دل نشین قدمهایمان رامی سازند خش خش برگ ها هم زیباست اگر بخواهیم
نه بهار و نه تابستان هیچ کدام زیبایی که من در چهره پاییز دیده ام را ندارند 🍁🍂
نمیرسم ها را بر نمی تابم با هر برگ پاییز به پای تو میرسم تا رسم عاشقی در کهکشان بماند برای همه ی برگ های فرو نیامده تا بهارِ چشم هایت وقت دارم تا آن روز، یک ریز به پای تو میریزم…
نشست، ذائقه ی میز را مرتب کرد کشید پرده وُ، آویز را مرتب کرد به گونه هاش گل انداخت،شانه بر گیسو بساطِ وسوسه انگیز را مرتب کرد رُزِ سیاهی بر سینه ی چپش چسباند انارِ شهدِ شررخیز را مرتب کرد نشست و سورمه خورانید”آهوانش” را “غزالَکانِ غم انگیز” را مرتب کرد کلونِ در که صدا کرد، گِردِ خود چرخید از اینکه؛ هر چه وُ هر چیز را مرتب کرد! جلوی پای تو هر برگِ زرد را برداشت بهار، سفره ی پاییز را مرتب کرد…
پاییز وفادار ترین فصل خداست حافظه ی خیس خیابان های شهر را همیشه همراهی می کند لعنتی، هی می بارد و می بارد… و هر سال عاشق تر از گذشته هایش گونه های سرخ درختان شهر را می بوسد و لرزه می اندازد به اندام درختان و چقدر دلتنگ می شوند برگ های عاشق برای لمس تن زمین که گاهی افتادن نتیجه ی عشق است…
دنیا مثل پاییزه هم قشنگه هم غم انگیزه قشنگیش به خاطر تو و غم انگیزیش به خاطر دوری تو
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)