ناظر عزیز و محترم لطفا منتشرش کن💕🙏
پسر ها امدند بستني ها رو گذاشتند و خودشون نشستن.خودمو به مارسل نزديک کردم.ا.ح.س.ا.س ب.د.ي داشتم ح.س ميکردم همه با من غر.ي.بن و فقط مارسل م..ا..ل..ه منه .مارسل د^س^ت^ش^و د^و^ر ش^و^ن^م ح^ل^ق^ه کرد و طوري که بقيه ن.ف.ه.م.ن گفت:چيزي شده مار ماری.
سرمو از روي شو^نش برداشتم و گفتم:حالم بهم م^ي^خ^و^ره از مار ماری نگو ديگه.
مارسل خنده ارومی کرد .
ژاکلین امشب چي_ز_ي_ش ميشد گفت:خب اقا ادرین مری خانم که هيچ ذ.و.قي براي فردا نداشت شما چطور؟
ادرین :فردا چه خبره؟
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
55 لایک
عالی عالی عالی
داستانه کلا با فیلمش فرق داره
ینی دوس دارم بیام تو داستان مرینت و ادرینو بزنم😂 چرا هیچی ب کسی نگفتن ک از هم خوشون نمیاد😐
عالیییییییییییییییییییییییییییی بود اجی جون 😍😍😍😘😘😘😘💕💕💕😆😆😆😆😆😻😻😻😍😍😍😍😘😘😘😘💕💕💕💕
ببخشید دیر کامنت دادم اخه گوشیم خاموش بود💔💔
مرسیی اجی
اشکال نداره💓
عالی
مرسی
عالی بود
مرسی اجی
عالی دارم دق میکنم
ممنون
خواهش میکولم
بذار دیگه لطفااااااااااا
الان میزارم اسلاید اخرم
عالیییی بود اجی❤
مرسی اجی❤
عالی بود
مرسی
اااه یک نفر هم اسم خودم 😂
عالی❤ بود❤
مرسیی