نفس بی نفس پارت 4

( جایی که ا/ت و تهیونگ وایستادن ا/ت پشتش به استخره و داره گل و گیاه ها و شب رو نگاه میکنه ) ا/ت : چی میخوای ؟ تهیونگ : تو رو ا/ت : تو غ.ل.ط. میکنی. از زبان نویسنده : تهیونگ د.س. ا/ت رو م.ی.گ.ی.ر.ه. ا/ت : ولم کن و د.س.تش.و از د.س.ت تهیونگ میکشه بیرون و تعادلشو از دست میده و ( شالاپ 😁😁😁 )

میوفته توی اب اونم توی زمستون سرد و بیهوش میشه تهیونگ : میپره توی اب و ا/ت رو میگیره از زیر پا و ک.م.ر.ش ب.غ.ل. میکنه اون سمت مینسو نگران ا/ت میشه و میره ببینه کجاست ؟ همون لحظه مینسو میرسه کنار استخر مینسو : این...اینجا چه خبره ؟ تهیونگ : افتاد توی استخر حالش بده باید ببریمش بیمارستان از زبان تهیونگ :سریع به بچه ها گفتم خیلی نگران شدن هی اصرار میکردن با ما بیان گفتم نیاز نیست و با مینسو رفتیم بیمارستان

بهش یه سرم وصل کردن و دکتر اومد بیرون تهیونگ : دکتر چیشده ؟ دکتر : از استرس زیاد و سرما بیهوش شدن تا فردا بهوش میان راستی دخترم طرفدار شماست میشه یه امضا بهم بدید ؟ تهیونگ : البته. امضارو دادم مینسو : خجالت نمیکشی بهترین دوست و همکار من روی تخت بیمارستانه و تو داری امضا میدی واقعا خجالت داره ! تهیونگ : ببخشید ؟ نباید آبرومو با داد زدن به باد بدم که !مینسو : باشه حالا من باید به بچه ها از حال ا/ت بگم گوشیمو یادم رفته تو امشب اینجا میمونی! اگر بلایی سر ا/ت بیاد اخم کرد و غلنج دستشو شکست اب دهنمو با صدا قورت دادم و گفتم

تهیونگ : نمیگفتی هم میموندم تا فردا خداحافظ فردا : ا/ت به هوش اومده رفتم پیشش تهیونگ : سلام چاگیا ا/ت : ایشششش سلام تهیونگ : خیلی ناز سلام میکنی ( یاد اهنگ ناز داره چه وای افتادم😂😂😂 ) ا/ت : خنگول دارم تیکه میندازم تهیونگ : اععع( خدایا منو نجات بده 😅😅😅 ) تهیونگ : برم کارای ترخیصتو انجام بدم . از زبان ا/ت :

رفت بیرون صبحونمو اوردن شروع کردم به خوردن صبحونمو خوردم تهیونگ اومد تو تهیونگ : پاشو باید بریم ا/ت : کجا من با تو هیج جا نمیام . تهیونگ : باید بریم راه نداره باید بیای میریم خونه من زنگ زدم به کمپانیت برات مرخصی گرفتم .ا/ت : اونوقت برای چی باید بیام خونه تو ؟ تهیونگ : چون من میگم ب.ی.ب.ی گ.ر.ل مگه من باید به حرف تو برم ؟ اومد طرفم و ...........................

و .......................................................................... زور نزن نمیگم فعلا خداحافظ 😂😂😂