اینم از پارت شش بازرس تو رو خدا ثبتش کن 🥺😪
زنگ خونه خورد و داشتم وسایلم رو جمع میکرد که سوجین اومد طرف میز ما و انقد نزدیک شد که صدای تپش قلبش رو میشنیدیم گفت هی تو کارینا نبینمت طرف یونگی .
کارینا: گمشو .
من بلند شدم کارینا بلند شد و رفت منم منتظر جی یی شدم تا وسایلشو جمع کنه .
کوک: ا.ت منو جی یی و ته ته و سوجین داریم میریم یکم ورزش کنیم میای باهامون
ا.ت : عه خب
یونگی پرید وسط حرفم .
یونگی: ا.ت هیجا نمیاد .
دستمو کشید کیفمو برداشت و منو دنبال خودش میکشوند
ا.ت : منو کجا میبری .
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
18 لایک
عالی 💖
لطفا پارت بعدی رو زود بزار 💜
واقعلا قشنگه فقط کمه
چ: من خودمو میکشتم یا سرمو میکوبیدم به درختا تا همچی از یادم بره😹
سلام گلم خسته نباشی
عالییییی بود 😍😍😍
ج چ : والله نمی دونم ولی شاید از اونجا دور می شدم و به کشور دیگه ای می رفتم و سعی می کردم اونا رو فراموش کنم .
یا شاید سر خودمو محکم می کوبندم به درخت ( از اینکه روانی شدم و نمی تونم هیچ کاری کنم 😂😂😂😂 ) ( شوخی کردم گزینه اول رو انجام می دادم 😊)
عالی ، لطفا پارت بعد و زود تر بزار 😍😍😘
I love you❤❤
چشم❤
یا حدا چه باحال شد
عالی پارت بعد✌🥺💕
چشم♥️
تنکس♥️
بوص🥲🤍⛓
عالی بود
لطفا پارت بعد رو زودتر بزار 🙂💜
چشم ❤
عالیییییی بود
مرسی ❤♥️