خب خب اینم پارت اول °•° با لایک و فالو حمایت کنید⊙⊙
می سو دوره آموزش نگهداری از کودک دیده بود و همه نکات در باره نگهداری از بچه ها رو بلد بود و واقعا بچه ها رو دوست داشت . دنبال کسی میگشت که برا بچش پرستار بخواد کسی که یکم حقوق هم بهش بده و به یک دختر ۱۵ ساله اعتماد کنه. همینطور که داشت میرفت طرف خونه چشمم به یک خانومی خورد که با تلفن حرف میزد. در مورد اینکه پرستار بچه دخترش به مسافرت رفته حرف میزد. گفت که حال مادرم خوبه نیس و باید بره بیمارستان به یک پرستار نیاز داره تا فقط فردا رو مراقب چانمی باشه . می سو: ام خانوم ...خانوم : بله خانم جوان ...می سو : خانم شما دنبال یک پرستار بچه هستین برای یک روز ؟ .....خانم بله کسی رو میشناسی؟ می سو: خانم من دوره نگهداری از بچه ها رو دیدم میتونید از والدین کسایی که پرستارشون بودم بپرسین . خانوم : خوشحال میشم از دخترم مراقبت کنی ...... به خانواده تمام کسایی که پرستارشون بودم زنگ زدن و راضی شدن من مراقب دخترشون باشم . چندتا ازشون سوال پرسیدم که مثلا اگه اتفاقی افتاد به کی زنگ بزنم یا دخترتون چند سالشه و چطور بچه ایه و اسمش چیه و همینطور ادرس خونه شون هم گرفتم
9 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
25 لایک
حاجی اگ نمیخوای ادامه بدی بگو ما منتظر نباشیم مث اسکلا ما رو منتظر گذاشتی🙏😁😂
پارت بعدی و بزارررر
عالیییییییییییییییییییی😍
پارت بعععععععععععععععددددددددد😶
نویسنده بسی عزیز و گرامی قدر 😐نمیخواهی داستان سرد مثل یخ رو ادامه بدی دارم دق میکنم😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐
نویسنده گشاده 🤌🏻🚶🏻♀️
چقد خوب بود ایول😍
منم یکی واسه تهیونگ نوشتم. امروز تست گزاشتم که ببینم بزارمش یا نه
عالیییییییی
عالییییی
عرررر خیلی خوب بود هر وقت میخواستم بخوابم به داستانت فکر می کردم که قرار چه جوری شروع بشه عالیییییی بودددددد
اتریا به قران پارت بعدو امروز نذاری جرتتتتتتتت میدم😐🤟
ادامهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه