10 اسلاید صحیح/غلط توسط: لیدی 🖤 انتشار: 3 سال پیش 373 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
..................🙂
سلام🙂
🖤: هوف مرینت قبول کرد حالا بازم امنیتش بهتر تضمین میشه ولی بازم باید مراقب اون پسره باشم😡 برای فردا بلیط داشتیم باید به ایتالیا برمیگشتیم چون جعبه رو پیدا کرده بودیم ۳ روز دیگه هم اون هیولای وحشتناک بیدار میشد 😫😖😣 دیگه شب شده بود پاستا خوردیم و خوابیدیم اما هم زود خواهش برد فکر کنم هنوز اثرات اون چیزی که لایلا داده بود بهش از بین نرفته 😞 به هرحال همه خوابیدیم 😴 توخونه ای که اینجا گرفته بودیم هرکدوم دیگه یه اتاق تک داشتیم ❤️: نه نهههه کمک یکی کمک کنه من موفق میشم من شکستت میدم نههههه .... یکهو از خواب پریدم نفس نفس میزدم ایش این چه خوابی بود😪 حالم خوب نبود توسرم پر فکر بود رفتم تو آشپزخونه تا یه لیوان آب بخورم بعد از اینکه آب خوردم دیگه خوابم نمیومد رفتم تو حیاط ماه کامل بود خیلی هوای خوبی بود یه نفس عمیق کشیدم که نمیدونم چرا ولی گریم گرفته بود آخه چطور در برابر این همه مشکل قرار موفق بشیم 😢 اون هیولا رو چیکار کنیم
🖤: از خواب بیدار شدم ساعت دیدم نزدیکای چهاره صبحه دیدم بارون نم نم شروع کرده میاد واقعا این هوا رو دوست دارم🙂 دیدم صدای گریه میاد🤨 رفتم از اتاق بیرون دیدم صدا از حیاط میاد آروم رفتم دیدم مرینت تو بارون نشسته تو حیاط و گریه میکنه😦 مرینت مرینت ❤️: سرمو برگردوندم زیر بارون بودم خیلی این هوا رو دوست داشتم🥰 دیدم آدرینه 🖤: دیدم بارون شدت گرفت مرینت بیا اینور زود باش الان مریض میشی از توی حیاط بیا ❤️: بلند شدم تا برم ولی پاهام سرد شده بود زانو هام انگار یه لحظه وایستاد که افتادم 🖤: مرینتتت ... دویدم رفتم دستشو گرفتم آوردمش تو خونه
🖤: ببینم تو تو حیاط چیکار میکردی این وقت شب ؟ ❤️: من فقط ذهنم خیلی پر بود 🖤: دیدم زیر چشاش قرمزه فهمیدم گریه کرده ❤️: آدرین من میرم لباسامو عوض کنم بیام پیشت 🖤: باشه ... مرینت رفت تو اتاقش منم رفتم تو آشپزخونه دوتا شکلات داغ درست کردم ❤️: آدرین میای بریم تو حیاط؟ 🖤: ولی بارون میاد ❤️: من این هوا رو دوست دارم 🖤: ام باشه پس بیا این بارونی هارو بپوشیم ❤️: باشه😊 🖤: خب بیا بریم این شکلات داغم بگیر 🖤: ممنونم آدرین
.......توحیاط......🖤: ببینم تو حالت خوبه؟ ❤️: البته 🖤: اگه به هم صحبت نیاز داشتی میتونی رو من حساب کنی ❤️: ممنونم آدرین😇 🖤: خب من میتونم بفهمم بگو ببینم چرا ناراحت بودی؟ ❤️: من
من نگران اینم که آیا ما موفق میشیم ؟ یعنی چه اتفاقی می افته در زمن اون پسره ی احمقم فکرمو درگیر کرده ☹️ من هیچ وقت به هیچ پسری هیچ اهمیتی نمیدم ولی نمیدونم چرا همش اون پسره رو مخمه😢 🖤: یه لحظه قلبم گرفت نمیدونم چرا مرینت به اون پسره فکر میکنه حتما خیلی خطرناکه باید حتما حواسم به اون پسره باشه 😕 ❤️: آه واقعا خیلی بارونو دوس دارم 🙂 🖤: میگم مرینت مرینت .... دیدم خوابه منم دیگه هیچی نفهمیدم😴😴
فردا صبح.....💜: بیدار شدم رفتم از اتاق بیرون رفتم در اتاق در اتاق آدریا رو زدم که خودش اومد بیرون 🧡: صبح بخیر ماریتا 💜: صبح توهم بخیر بیا بریم پایین من میخوام برم تو حیاط یه هوا بخورم 🧡: باشه 🧡: وایی یاحسین سکته کردم آدرینو مرینت اینجا چیکار میکنن 😮 💜: وایی نگا چه باحال خوابیدن 😂😂 ( ادرین افتاده روی مرینت و مرینت هم با آدرین تو باغچن😂😂) 🖤: آخ من کجام تو بهشتم چه گلای قشنگی 😍 ولی من کی مردم دیگه🤨 🧡: داداش جون نمردی الان تو باغچه ایی😂😂 🖤: عه من اینجا چیکار میکنم ؟ 🧡: ما باید از تو بپرسیم 😂 🖤: آها دیشب منو مرینت اومدیم تو حیاط ولی مرینت کو 💜: به به چشمم روشن مرینت خانم هم زیر شماست 🖤: سریع از روی مرینت پاشدم😐 ❤️: آخخ من کجام چقدر کمرم درد میکنه 😩 💜: صبح بخیر خانم خانوما
🧡: فکر کنم من بدونم چرا کمر..... 🖤: هیش ساکت شو 😬❤️: آدریا چیزی میگفتی؟ 🧡: آهه خفه شدم نه هیچی نمیگفتم😐😑 ❤️: خب بیاید بریم صبحانه بخوریم امروز باید راه بیوفتیم به ایتالیا برگردیم فقط ۳ روز تا بیدار شدن اژدها وقت داریم😬😬😑 💜: آره بریم 🖤: ولی ما موفق میشیم😁 ❤️: همینطوره آدرین😊 ......درحال خوردن صبحانه...... 💜: ببینم بابا هواپیما کی میفرسته ؟ ❤️: بابا گفت یه مشکلی پیش اومده موتور هواپیما ها سر یه اتفاق احتمالی سوخته گفت مجبوریم با هواپیمای عمومی برگردیم ولی نگران نباشید با مجلل ترین میریم😁 💜: آها خب باشه بلیطش برای کی هست؟ ❤️: برای ۴ ساعت دیگه 💜: آها خب باشه
کایل : هی تو بیا اینجا فرد ناشناس: بله قربان ! کایل: برو عکس یه دختر رو بهت میدم هر اطلاعاتی که تونستی درمیاری و به من میدی فهمیدی؟ فرد ناشناس : بله قربان !
بای...........
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
12 لایک
عالی زود آدامس را بزار
آجی دارم بال درمیارم خوش حالم که اومدی فدات شم قربونت برم💜💜💜💜💜💜💜 😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
مرسییییییی آجی جون خدا نکنه😘😄😍
عالی آجی جووووووووون 😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍
عالی بود 👌🏻👌🏻
ولی لطفا دیگه مثل دفعه قبل نرو بعد یه مدت دوباره برگردی🥺🥺
ممنونم عزیزم باشه من فقط به خاطر شما که حمایتم میکنید نمیرم🤗🤗😊😊باور کننین درسام سنگینه قول میدم هروقت تونستم براتون پارت بزارم
وایییی اجی لیدی خیلی خوشحال شدم که اومدی 😻😺 داستانت هم عالی بود
مرسی آجی جونممم😘😘😍
💜💜💜💕💕💕💕💛💛💛💛💚💚💚💚💙💙💙💝💝💝💞💞💞💟💟💟💗💗💗
من تصمیم گرفتم و برگشتم 🙂خیلی از تست هامو موقعی رفتن پاک کردم خودتون میدونید من ۶۴ تا اینا تست ساخته بودم🙂شایدم کمتر یا بیشتر اما نتونستم داستانمو ول کنم و دوباره برگشتم ولی میبینم که حتی یک زره هم هیچ ارزشی وجود نداره ! و حتی تنها آجیام هم نیومدن بهم بگن خوشحال شدیم برگشتی 🙂 حالا میفهمم چرا نه لایکی وجود داشت و نه نظری☺
عهههههههههههههه سلام خوبی خیلی وقت بود نیومده بودم تستچی که الان دو یا سه هفته ای هست که دوباره دارم تست میسازم حالت خوبه چطوری
ایول که برگشتی