درباره ی داستانم هار هار هار

خب داستانم درباره عاشقان شیطانی انیمه مورد علاقمه و در واقع یک فن فیک هستش راستش رو بخاین /:

همه شخصیتاش ساخت خدمه از نظر گرافیک و خلاصه که حسابی عالیه /: شیپ شما و ازوسا/کاناتو هستش شاید باورتون نشه اما کراشام تو این انیمه ان /":

خلاصه تو چت بنویسین با ازوسا بنویسم یا کاناتو و تدی (تدی هم حساب میشه) کاناتو: پوکر چان تو خیلی مهربونی که تدی رو حساب کردی اخه هیچکس اونو حساب نمیکرد )": ای قربون موهای بنفشو اخلاق سادیسمیت برم گوگولی من /: کاناتو: به من نگو گوگولی پوکر چان عصبانیم میکنی باشه باشه ~_~

بگذریم /: خلاصه که همین و اینکه بعد از اینکه درباره ی داستانم نظر دادین من حدودا یکماه میشینم مینوسمش بعد که کامل نوشتم اون موقع پخشش میکنم و تا اونموقه فعالیتای اکانت قبلیمو توی این میزارم و کارای دیگه میکنم

تا اخر برو بازدیدت بخوره لطفا /:

خب الان چار روز بعدشه دارم مینویسم هم اکنون در قاره تختالیا /: و خب با توجه به یه سری چرت و پرتایی که تو ذهنم مرور کردم ممکنه یکم داستانو تغییر بدم /: عااا یادم اومد کجا بودم خب از کانی جون و تدی جون که بگذریم نظر بدین تو چت بخدا به جون دازای که میخام چویاش نباشه میزنم دمپایی اصغر دختری در مزرعه رو تو مختون فرو میکنم اگه نظر ندین پس کیبورداتونو جلا بدین و ویندوزاتونو برافراشته کنید و نظر بدین /: