10 اسلاید صحیح/غلط توسط: Stella انتشار: 3 سال پیش 67 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
خب دوستان تو همین تست همه یار هاشون واسه یول بال رو بگن فقط توجه دراکو پره کتی و امیلیا هم لازم نیست بگن هانا با سدریک-جسیکا با هری-سابرینا به تیهونگ-هلن با کوک-فیلیپ و رزی-جیسو و جیهوپ-یانا و جرج-کاتیا و ارنی- لورا و ویلیا کراوچ-آنا و جوزف-تام و ژینا-اسکارلت و متیو-کاملی و ایوان-لیندا و جاستین- راستی ریگولاس بلک بابای ژینا نیست اسم بابای ژینا لارنس هس که داداش بزرگ ریگولاس و سیریوس هست.ریگولاس ارشد اسلیترینه. رونا و ریگولاس-تریسا و دنیل-رونیکا و الیور-کارینا و تئودور-آنا و جوزف
دوستان گلم آموشن رینا سیسی امیلی فلورا آیوی امی سلینا لطفا یارتونو بگین نمیخوام هم نداریم😐میتونین بین نویل ویلی کراوچ فرد ویزلی ویکتور کرام رون و .... انتخاب کنید فرد هم قرار نیس بمیره یکی ورش داره لطفا
حتما و حتما و حتما بازم تاکید میکنم حتما یک تست میسازین قیافه خودتون و یارتون و لباس جفتتون رو میگید
اوکی
سال سوم:از زبان کاتیا:همراه مامان وسایلمونو جمع کردم و به سمت قطار رفتیم من عاشق آهنگتیو بودم اما حالا باید به هاگوارتز برم.
از زبان سیسی:بعد از دوسال مزخرف بلخره قرار بد برگردم به خونه فلسفه مامان رو نمیفهمیدم چرا هر کدوم از بچه هاش مجبور بودن دوسال رو کشتی باشن اونجا باید شمشیر زدن و شلیک و کشیدن بادبون و هزار جور کار دیگه ما جادوگریم چرا باید لای یک عده فشفشه کار یاد بگیریم البته سارا بدش نمیومد ولی من که برام مثل جهنم بود. رسیدم خونه همه اومدن جلو و شروع کردن به سلام و خوش آمد گویی. -طبق محاسبات خودم من باید پارسال میرفتم هاگوارتز. مامان:آره نامت هم اومده.
رفتم کارامو کردم و روی تخت دراز کشیدم .
روز اول هاگوارتز:رفتیم تو سرسرا:(باز رسیدم به بخشی که ازش متنفرم)مک:سیسی ریدل. کلاه:اَه یه دختر دیگه که مادرش آنجلا گرین بوشه اسلیترین. -کاتیا لسترنج کلاه:اممممم ریونکلاو. همه دست زدن.
دامبلدور:خب بچه ها به سال جدید خوش آمدید امسال تعدادی از مجنون گر ها در هاگوارتز هستند به خاطر یک زندانی و قاتل فراری سیریوس بلک. چشمای ژینا پر ترس شد و رنگش پرید برگشت و کیتانا نگاه کرد اونم پوزخند زد.تام دستشو گذاشت رو شونه ژینا:(نگران نباش اون با تو کاری نداره.)
از زبان هلن:با لیندا و سابرینا و کیتانا و لیندا وجسیکا و هرمیون و یانا و لورا رفتیم خوابگاه لورا و نویل زیادی با هم صمیمی شده بودن مثل هری و جسیکا ، واسه لیندا ناراحت بودم چون جاستین اسلیترین بود و اون قبیله ریدل مسخرش میکردن جاستینم گوشه گیر شده بود لیندا هم ناراحت از وقتی تعطیلات میرفتم خونه آقای اسکمندر با لیندا صمیمی تر شده بودم لورا میگفت یک خواهر داره که بوباتان میره
خوابگاها:سارا و امیلیا و هانا و امی و اسکارلت و فلورا و آموشن و کتی و کاملی و آنا و ژینا رونیکا دخترانه اسلیترین
تام متیو جوزف ویلی ویلیام جاستین دراکو تئودور کراب گویل بلیز ایوان پسرانه اسلیترین
جسیکا لورا کیتانا هرمیون لیندا هلن سابرینا یانا دخترانه گریفیندور
هری تیهونگ کوک رون جرج فرد نویل پسرانه فیلیپ گریفیندور
سلینا لونا چو کاتیا دخترانه ریونکلاو
ارنی سدریک جیهوپ پسرانه هافلپاف
رزی آیوی جیسو دخترانه هافلپاف
(تو این داستان دختر و پسر عنبریج هم هستن دخترش که همون جوآناس پسرشم اسمش جو )
از زبان امیلیا:با هاگرید کلاس داشتیم یک چیز عجق وجق آورد و گفت اسمش هیپوگریفه گفت:(حالا کی میخواد سوارش بشه) همه رفتیم عقب و پاتح موند هاگرید گفت بره ولی لورا اسنیپ داوطلب شد که بره نشست روش اونم پرواز کرد کاملی:(خودشیرین ) بعد که اومد دراکو رفت جلوش و خودشو به باد داد😐بعدش بردیمش درمونگاه پیش خانم پامفری فلورا که داش زمین و زمان رو بهم میدوخت اسکارلت هم همونجا نامه نوشت برای باباش که بیان هیپوگریف رو بکشن. لورا اسنیپ اومد و شروع کرد به خواهش که اسکارلت اینکارو نکنه ولی ژینا نامه رو گرفت و داد به جغد که ببره.
از زبان کیتانا:با لورا و یانا و کوک و هلن و نویل و جرج و هری و رون داشتیم میرفتیم دیدم اسکارلت مالفوی و داداشش و چند تا از رفیقاش اون طرف ترن خبه بچه ها جوری که لورا نبینه اشاره کردم که از اونور بریم لورا نبینشون. تا گفتن هیپوگریف لورا برگشت سمت صدا:(صدای مالفویه.) نویل:(ولش کن.)-ولش کنم؟)بعد بدون توجه به ما رفت سمتشون و یکی زد تو دماغش. اسکارلت جیغ زد و اومد سمتش و در حالی که به شونش ضربه میزد گفت:(چطور جرعت کردی دختره..)لورا محکم تر ضربه زد و با داد:(دختره ی چی ها یتیمم سر راهی ام اما آدمم مثل بعضی آقایون بابام به خاطر عشق سرزنشم نمیکنه.) امیلیا:دست رو نقطه احساساتش میزاری.-باز خوبه نقطه احسایات هم داره. صورتشو برد نزدیک صاف به امیلیا نگاه کرد و ادامه داد:(هستن اون آدمایی که روح و جسمشون حراج شیطانه)یانا:بیا بریم لورا بیا.) بعد همه رفتیم یانا و جرج و نویل رفتن که یکم لورا رو آروم کنن.
خو میرسیم جای سیریوس بلک و هری:از زبان هلن:داشتیم با هری و کوک و کیتانا راه میرفتیم(اتفاقات فیلمو تصور کنید) رفتیم تو درخت کیتانا وقتی افتاد بیهوش شد سیریوس بلک در به در اومد و همه چیزو گفت لوپین هم اومد و فهمیدیم رفیقشه یهو نه گذاشت نه ورداشت گفت:(قدرت لی لی به تو رسییده؟)-قدرت کی؟-لی لی مادرت -لی لی که مادر هریه-خب تو هم خواهرشی هلن و هری:چییییییی؟-نباید اینو میگفت (این داستان سیریوس هاگرید میشود😂) کیتانا آرو چشماشو باز میکنه:پ...پدر بعد با خوشحالی بلند شد و ب.غ.ل.ش کرد(ناظر باباشه به ولاه باباشه😂)
اسنیپ اومد و خلاصه خودتون میدونین چی میشه
بریم یکم درالیا داشته باشیم
همون موقع تو هاگوارتز:از زبان هانا:داشتم تو راهرو راه میرفتم که یکی از پش سر صدا زد برگشتم دیدم جو بود اومد نزدیک:(جایی میرفتی؟)-به تو مربوطه؟-آره -برو حوصله ندارم . چونمو گرفت و پوزخند زد سرمو کشیدم عقب
از زبان جو:خوب وقتی گیرش آورده بودم تک و تنها تو راهرو چاره ای جز تسلیم شدن نداش یکی از پشت سر زد سر شونم برگشتم سارا ریدل و ژینا بلک بودن ژینا گفت:(من میرم به تام خبر بدم.) سارا گردنشو عقب جلو کرد:(چکارش داری؟) هانا:(بیخیال سارا بیا بریم نزنیش.)-نگفتی چکارش داری. یقه شو گرفتم و چسبوندمش به دیوار :(به تو ربطی نداره)با لحن آروم :(یقه رو ول کن) مچ دستمو گرفت و آورد پایین:(آفرین مثل بچه آدم بگو چکارش داری من قاطیم میزنم لهت میکنم.) هانا:(سارا نزنی)-داشتم دو کلمه با همسر آیندم حرف میزدم.سارا با داد:بعد هی بگو نزنم هانا اینو نباید نزد؟ هانا:چرا چرا بزن که تا دو هفته نتونه از جاش پاشه.
از زبان تام:وقتی ژینا اومد گفت رفتم سراغش دو سه تا مشت خورده بود حالام نوبت من بود تا میخورد زدمش اکثر بچه ها اومدن میخواستم گیر بدم:(مالفوی از امیلیا فاصله بگیر . تئودور اینقد نچسب به کتی.ژینا موهاتو بباف.جوزف کنار آنا وایسا. دیگوری از جمع ما برو بیرون. امی دور واینسا.سارا دیگه کسیو نزن.کتی هوای خواهرتو داشته باش ایوان اذیتش نکنه.) تو این موقعیت متیو دستاشو گذاشت رو شونه اسکارلت و گف:(بیا بریم اینجا فضا اصلا خوب نیس) دیگه واقعا داش شورشو در میاورد :(متیو بیا خوابگاه کارت دارم.)👊 متیو:(ب..باشه)
دیگه چون حاوی صحنه های دلخراشه به ذهنتون میسپرم😂
از زبان دراکو:شلوغ پلوغ کهشد از فرصت استفاده کردم رفتم و لپ امیلیا رو... :(خیلی بده داداش داریا😈) از شوکه شدنش استفاده کردم و دستمو دورش حلقه کردم. خودشو کشید عقب و در حالی که لبو شده بود رفت.
حالا باز جای هری از زبان کوک:دمنتورا اومد و اتفاقات فیلم. هلن هنوز تو شک بود. هری رو بردیم پیش خانم پامفری
از زبان جسیکا:داشتم میرفتم جای هری که جیسو و جیهوپ و فیلیپ و رزی رو دیدم. جیسو:(جیسده؟) همه چیزو گفتم از پیتر پتی گرو تا سیریوس و دمنتورا. رزی:(نگران نباش خوب میشه.)-امیدوارم. وقتی رسیدم درمونگاه آنا اسمیت با جوزف و ژینا بلک اونجا بودن اونا هم اومدن تو ژینا:(آنا شمیدم اون قاتل روانی رو گرفتن.)-کی ؟سیریوس بلک؟-آره حالا دوباره برمیگرده آزکابان این بار شاید چون فرار کرده بکشنش. بعدم شروع کرد بلند بلند خندیدن. کیتانا باداد:(خفه شووووووو گمشو برو بیروووووون حالاااا.)-چتهه خیل خب رفتم منو بگو اومدم حال شما رو بپرسم. بعدم پاشد رفت. کیتانا نشست و زد زیر گریه. از زبان رزی:داشتیم تو راهرو راه میرفتیم و راجع به موضوع میحرفیدیم که کاتیا از کنارمون رو شد:(ببخشبد بچه ها من اتفاقی موضوع رو شنیدم.)-خب -و یک نقشه دارم رزی:خب بگو. کاتیا:دنبالم بیاین.رفتیم و تو خوابگاه ریونکلاو زمان برگردان رو برداشتیم بعد با فیلیپ و جیهوپ رفتیم درموندگاه
از زبان جیهوپ:کاتیا یک کاری کرد که خودش و رزی و هری و هلن و کیتاناو جیسو غیب شدن:تعریف زمان برگردان پرفسور سارا😂
از زبان هلن:خودمم نفهمیدم چی شد داشتیم میرفتیم که یهو یا خودم گفتم بریم جونور هاگرید رو هم نجات بدیم پشتش قایم شدیم که احساس کردم خانم ریدل دیدمون زود قایم شدیم اومد بیرون و دور و ورو نگاه کرد ولی خداروشکر ندیدمون هیپوگریف رو نجات دادیم و رفتیم و اتفاقات توی فیلم.
سیریوس داشت با هیپوگریف میرفت که یهو یه چیزی یادم اومد:(صبر کنیم بزارین لورا باهاش خداحافظی کنه و بدونه زندس.)بعد بدو رفتم سمت خوابگاه لورا که داش گریه میکرد:(لورا بیا.)اومد دنبالم با دیدن کج منقار بال در آورد بغلش کرد و خداحافظی کرد ازش.
از زبان کاتیا:کیتانا صد بار تشکر کرد ازم خیلی دختر باحالی بود اما تنهاست کاملا هم مشخصه.
از زبان ژینا:به زور سال رو تموم کردم با هزار وحشت و دلهره ولی بلخره تموم شد رفتیم سمت قطارا هر سال دریغ از پارسال تام اصلا ناراحت نبود وقتی رفتیم تو واگن و همه بودیم درو قفل کرد و گفت:(خب سال آینده سال کاملا سرنوشت سازه.) فلورا:(چرا؟)-چون ظاهرا مسابقه ۸ جادوگره که البته ما قراره بکنیمش نه تا. جوزف:اما چجوری ما که نمیتونیم.-درسته اما یک نفر هست که مبتونه.-کی؟ با پوز خند:(بارتی کراوچ)ویلیام ویلی:(باباااااااا؟اما اون آزکابانه.) ژینا :(اگر سیریوس بلک دست و پا چلفتی تونسته فرار کنه کراوچ هم میتونه.)
خب لایک و کامنت فراموش نشه
شرط پارت بعد:حمایت از داستان رندگی ماجراجویانه
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
18 لایک
سارا چرا ادامه نمیدی داستانو😕
خیلی دلم میخواد ادامشو بخونم
به خدا امتحان دارم
ولی آخر همین هفته میزارم
پاتر جدید منتشر شد.
عالییییی بود♥️♥️
مرسییی
خواهش 😊😊♥️♥️♥️
پاتر جدید منتشر شد
پارت*😂
حتما میبینم😍🤍
سلام شما به مهمونی رها دعوت شدید💌
شما مهمان ویژه هستید امیدوارم در مهمونی ببینمتون
روز پنجشنبه تا شنبه منتظر شما هستم❤️
چشم عزیزم حتما
ممنون 🦋
واقعا ببخشید
من گوشیم تعمیرگاه بود نتونستم بیام😔
مشکلی نیست ❤️
عالی بود سارا جونم💚
مرسیی
پاتر جدید منتشر شد
سارا کمککککک😐💔یه نفر ازم واقعنی خاستگاری کرد😐🌷😶
چییی؟
تو دنیای ووقعیی؟
اره
کییی
چجورییی
برو تو مسابقه
پاتر جدید منتشر شد
عالییییی
کیا یار ندارن و تو بازی هستن سارا جان؟😐🌷
کراب گویل(الان با 🩴میرسه خدمتم)
میتونی شخصیت خیالی بزاری ولی ویکتور کرام
ویلی کراوچ
بلیز زابینی
اون رفیق ویکتور کرام
که اگر ویلی رو ورداری ممنونت میشم
من بهت پیشنهاد میکنم ویکتور رو انتخاب کنی بازم هر جور دوس داری
بش همون ویکتور رو انتخاب میکنم
لباسسم همون لباسی که برا یول بال گذاشتم
بیا تو مسابقه عاجی
پاتر جدید منتشر شد.
الان تست لباسو میسازم
سر میزنم
سارا نمیای تو نظرسنجیم
بازی یعنی؟
۱۶ هپین ماه امتحان حضوری دارم از همه دروس وقت ندارم خدایی
باشه اما من زیاد نمیرم
امیلیا بیا گروه وات ساپ
مامانم نمیزاره
بزارش رو بی صدا بعدم تو بایگانی ها😜🤚
میبینه عشقم
تو تست مهمونی منتظرتم
بیا تو مسابقه ..
پاتر جدید منتشر شد
تستم منتشر شدد
دیدم😉
بیا تومسابقه جدیدم
پاتر جدید منتشر شد..
به به سارا خانم.چه عجب😐
ماه رجب 😂
خوبی؟
:/ ممنون تو چطوری؟😂
بدم
۱۶ آدر آزمون حضوری دارم از همه دروووووس
منم فردا آزمون اجتماعی دارم.اشکال نداره به ۱۱ دی فکر کن💪😎
پاتر جدید منتشر شد.
مگه نمیگید بازی رفته از اول من الان خانواده ندارم
نه دیگه ببین داستان ربطی به بازی نداره تو داستان کاملی نات هستی دیگ
اها فک کردم بازیو میگی الان تست میسازم