
کنار هرکدوم که جدیده ستاره میزاره و توضیحشو میدم ۱.سارا ریدل(دبیر ریاضیات جادویی هاگوارتز و همچنان مجرد مرگخوار). ۲.تیموتی ریدل.(دست راست ولدمورت مرگخوار) ۳ آنجلا ریدل.(مدیریت خدمش برای کارای مرگخوارا) ۴.مگان ریدل ☆خواهر بزرگتر سارا که مدیریت کشتی آنجلا رو دوششه و همونجا تحصیلات جادوگریشو انجام داده و الان هنوزمبا آنجلا کار میکنه مرگخوار☆ ۵.سلین گرین بوش☆دختر برادر آنجلا که وقتی پدرش میمیره همراه مامانش میاد پیش عمش یعنی آنجلا مرگخوار☆ ۶.کلویی گرین بوش.☆مامان سلین مرگخوار☆ ۷.فرانک گریندل والد.(دست راست گریندل والد ) ۸.گلرت گریندل والد ۹.سابرینا هادسون(معلم ویولن بیرون از هاگوارتز محفلی) ۱۰. کیم تهیونگ(کارمند وزارت سحر و جادو محفلی) ۱۱.کیم کارلا ☆دختر سابرینا و محصل هاگوارتز محفلی☆ ۱۲.لورا اسنیپ(پرفسور حفاظت از حیوانات جادویی جای هاگرید مرگخوار ) ۱۳.سوروس اسنیپ(بازنشسته مرگخوار) ۱۴.کارینا اسنیپ(مربی آکادمی رقص بوباتان مجرد مرگخوار) ۱۵.ویلی کراوچ(مرگخواره و با لورا ازدواج کرده) ۱۶.کاترینا اسنیپ ☆دختر اسنیپ هست وقتی کارینا رو میفرسته بوباتان چون کاترینا میتونه پری دریایی بشه میره تو دریا تا این فصل برمیگرده پیش خانوادش مرگخوار ☆ ۱۷.ولدمورت ۱۸.بلاتریکس لسترنج ۱۹.تام ریدل(مسئول خرابکاری های مرگخوارا) ۲۰.ژینا ریدل(معمار جادویی مرگخوار) ۲۱.ایتاش ریدل(پسر ژینا و تام محصل و مرگخوار) ۲۲.رونا بلک(مرگخوار) ۲۳.ریگولاس بلک(مرگخوار) ۲۴.رِین بلک(محصل و مرگخوار) ۲۵.امیلیا مالفوی(مرگخوار) ۲۶.دراکو مالفوی(مرگخوار ) ۲۷.لوسیوس و نارسیسا ۲۸.هانا دیگوری(کاراگاه و مرگخوار) ۲۹.سدریک دیگوری(مرگخوار و مخترع) ۳۰.آنتونی دیگوری☆پسر هانا محصل و مرگخوار☆ ۳۱.متیو ریدل(مرگخوار) ۳۲.اسکارلت ریدل(مرگخوار و جواهر ساز جادویی) ۳۳.امی ریدل(مجرد پرفسور تغییر شکل مرگخوار) ۳۴.کلی نات(مرگخوار) ۳۵.مایکل نات(مرگخوار) ۳۶.امیلی ریدل(مرگخوار) ۳۷.چا اون وو(مرگخوار) ۳۸.لیندا اندرسون(بخش حکومتی وزارت محفلی) ۳۹.جاستین اندرسون(همکار لیندا محفلی) ۴۰.کتی آدا نات(مجرد و با تئودور ازدواج نکرده کارمند وزارت خونه مرگخوار)
۴۱.تئودور نات(به شدت دنبال رابطه دوباره با کتی مرگخوار) ۴۲.کاتیا لسترنج(مجرد مامور اف بی آی ماگلا ولی دنیای جادوگری هم میاد مرگخوار) ۴۳.رزی جکلسون(چوب دستی ساز محفلی) ۴۴.فیلیپ اسکمندر(شغل نیوت اسکمندر محفلی) ۴۵.جسیکا پاتر(کاراگاه وزارت خونه محفلی) ۴۶.هری پاتر(کاراگاه وزارت خونه محفلی) ۴۷.آلبوس پاتر☆محصل و محفلی☆ ۴۸.آیوی دیگوری(محفلی) ۴۹.سیموس فنیگان(محفلی) ۵۰.آموشن مالفوی(خواننده مرگخوار) ۵۱. آلن بول استرود(پرفسور معجون سازی مرگخوار) ۵۲.رینا مالفوی(عتیقه فروش مرگخوار) ۵۳.فلورا کرام(مرگخوار ) ۵۴.ویکتور کرام(مدرس جادوی سیاه دارمسترانگ ) ۵۵.یانا گرینجر(مغازه معجون فروشی که خودش میسازه محفلی) ۵۶.فرد و جرج ویزلی(مغازه شوخی ها محفلی) ۵۷.هیلی مایکلسون(نقاش محفلی) ۵۸.کاملی روزیه(محافظ جنگل ممنوعه مرگخوار) ۵۹.ایوان روزیه( مرگخوار) ۶۰.رونیکا لسترنج(مربی کوییدیچ محفلی) ۶۱.جونگ کوک(محفلی) ۶۲.جوزف بلک(مرگخوار) ۶۳.آنا اسمیتی(پرستار مرگخواران) ۶۴.جیسو پارک(معلم ورد ها محفلی) ۶۵.هوپی(کارمند وزارت خانه) ۶۶.سلینا فریندو(محفلی مجرد) ۶۷.لارا لاوگود(پونسی)(محفلی) ۶۸.پیتر پونسی(پرفسور نجوم محفلی) ۶۹.هانی ویزلی(کروی)(پرفسور الف شناسی محفلی) ۷۰.کالین کروی(عکاسمحفلی) ۷۱.ترسا گانت(معاون وزارت سحر و جادو مرگخوار) ۷۲.دنیل ریدل(مرگخوار) ۷۳.مانترا گرنجر(وکبل وزارت سحر و جادو محفلی) ۷۴.رون ویزلی(کارمتد وزارت محفلی) ۷۵.لیلیان لاوگود(نماینده ریونکلاو محفلی) ۷۶.بلا بلک(مدیر دوم کتابخانه هاگوارتز محفلی) ۷۷.رابرت دامبلدور(محفلی نماینده وزارت سحر و جادو ) ۷۸.دافنه چان(ورزش های رزمی مرگخوار) ۷۹.گوجو ساتورو*حفلی پرفسور گیاهشناسی * ۸۰.آدری هادسون*کارمند وزارت خونه بی طرف * ۸۱.آزالیا ایوانز*دختر دایی هری محفلی همسر شوگا* ۸۲.شوگا*محفلی* ۸۳.الیکا مانوبان*گریندل والدی* ۸۴.نامجون*گریندل والدی* ۸۵. دونا وود(آرایشگر محفلی) ۸۶.الیور وود(پرفسور کوییدیچ محفلی) ۸۷.سوفی جانز(محفلی) ۸۸.دارین تد جونز(محفلی) ۸۹.سوکجین(مرگخوار) ۹۰.ویکتوریا ویلسنت(مرگخوار) ۹۱.شخصیتای هری پاتر (هرمیون پرسی مالی و.....)
از زبان امیلیا:ایتاش بزرگ شده بود همینطور رین هانا یه پسر به نام آنتونی داشت ولی ما.... دراکو سه هفته پیش گفت باید از هم جدا بشیم. قضیه بچه رو نمیدونست میدونستم به خاطر کتیه ولی چیزی بهش نگفتم نمیخواستم به زور نگهش دارم میگفت سه ماه لیگه بچه اون و کتی به دنیا میاد. بابا خیلی عصبانی میشد اگر میفهمید پس گفتم خودم میخوام. فردا عروسیشون بود طبق محاسباتم بچه اونا یک سال از بچه من بزرگتر میشه. همه رو دعوت کرده بودن کاتیا و سارا اصلا خوشحال نبودن. شب عروسی:از زبان کتی:لباسمو پوشیدم عین یه تیکه ماه شدم😂 رفتیم تو مجلس همه دست زدن تئودور داش میترکید یکم که از مجلس گذشت یهو همه جا تاریک شد و دیگه هیچی نفهمیدم... از زبان دراکو:هرچی گشتیم کتیو پیدا نکردیم یهو خاله آنجلا جیغ زد و دیدیم مگان رو با یک چیزی زخمی کردن امیلیااااا هم نبود.
استراحت
از زبان جاستین:تو خونه نشسته بودیم هری و جسی و آلبوس و کوک و رونیکا و آزالیا هم بودن با رون و مانترا یهو همه جا تاریک شد بعد دیدیم مانترا و لیندا نیستن از زبان مانترا:چشمامو باز کرده تو یک جای غار مانند بودیم کتی نات و امیلیا و لیندا هم بودن یه چیزایی یادم اومد. از زبان سلین:رفتم جای مگان سارا هم بالا سرش بود کم کم بهوش اومد. گردنشو بریده بودن به قصد کشت مث رادیو خراب خر خر میکرد به سختی یچیزایی یادش آوردیم و در جواب فقط گفت:(گیدل ولد)-چی؟ سارا :(میگه گریندل والد)همه با چشمای ترسیده بهم نگاه کردیم دراکو اومد تو:(من میرم دنبالشون) کاتیا:(نه تنهایی) سارا:(منم میام نمیتونم دختر عمو و دوتا از دوستامو با تو کله پوک تنها بزارم.) من:منم میام عمه آنجلا:(نه بمون پیش مگان -چشم حاضر شدن و رفتن با کشتی عمه و تئودور جدیدا اون کشتیو با هزار اصرار امانت گرفته بود. از زبان مانترا:چون با لیندا کنار هم بودیم من دستای اونو باز کردم اون دستای منو و خیلی سوسکی خارج شدیم همونجا هری و رون و جسی و جاستینو آزالیا رو دیدیم بی سر و صدا رفتیم.
از زبان سارا:تقریبا رشیدیم رفتیم پایین تئودور نیومد بعد از کلی درگیری من و کتی و امیلیا در رفتیم ولی کاتیا و دراکو رو نتونستیم بیاریم. تئودور سوارمون کرد.کتی:باید بریم دنبالشون. تئودور:خودمونو به خاطر یک مو یخی ترسو و یک دختر نیمه ماگل ریونکلاوی به خطر بندازیم؟-به خاطر من به عنوان هدیه ازدواج سارا و امیلیا:😐😐😐 تئودور:برو تو کابین کاپیتان منم میام . بعد داد زد:برمیگردیم سمت غاااار. سارا:حق نداری با کتی اینجوری برخورد کنی -جدا؟فکر کنم تو زیر زمین با خدمه بهت خوشبگذره+خریت نکن -سارا رو ببرین زیر زمین و امیلیا رو آشپز خونه چون امانته و نباید بلایی سرش بیاد. بردنم توی زیر زمین میدونستم چی تو مخ تئودور میگذره اما خب اینجا کشتی مامانمه. انداختم تو خدمه شروع کردن به همهمه و لوده بازی تک تیراندازمو در آوردم و یه تیر هوایی زدم که همشون ساکت شدن.
از زبان امیلیا:رفتم تو آشپز خونه یکی داش غذای کاپیتانو یعنی تئودور آماده میکرد خودمو رسوندم بهش و خیلی سوسکی توش یه عالمه خواب آور ریختم و یارو ندید و براش برد از زبا سارا:گفتم:(تقریبا خیلی از شما میشناسینم من سارام سارا ریدل همون دختر کوچولویی که وقتی ده سالش بود اومد رو عرشه دختر کاپیتا گرین بوش و خواهر کوچیکتر کاپیتان مگان ریدل.)-چرا کشتیو به نات دادن؟+سوال خوبیه اگر میخواین از این زندگی خفت بار خلاص شین باید با من شورش کنین. به افتخار کاپیتان گرین بووووووش) همشون هورا کشیدن مغز فندقیا از زبان کتی:تئودور غذاشو خورد و اومد تو اتاق بعدش(این بده😂)تا اومد کار اصلیو شروع کنی افتاد و بیهوش شد بهو از بیرون صدای سر و صدا اومد درو باز کردم. کل خدمه ریخته بودن بیرون و کلاه کاپیتانی رو دادن به سارا:(بیا جلو کتی امیلیا هم بیار .)خوشحال شدم. رفتیم جای غار و برشون گردوندیم و برگشتیم سمت عمارت تئودور یک تنبیه اساسی شد و کشتی برگشت دست مگان و سلین عروسی رو گرفتیم.
استراحت
دوماه بعد از زبان کتی:یک ماه مونده بود اوضاعم حسابی خیط بود همه باهم اومده بودن دیدنم. صدام خیلی داغون شده بود سر قضیه البته طبیعیه.-خیلی خوش اومدین رونا:ای وای چرا صدات شبیه اگزوز خاور شده؟-به خاطر هورمون هاس فلورا:شدی شبیه زن شرک😂-کم حرف بزن نوبت توهم میشه کاتیا:همینه دبگه شوهر میکنین فکر اینجاهاشم باشین.
ویکتوریا:عه وا اینجوری نگو کاتی جونم شوهر همه چیزه منکه هرشب پاهای جین رو تو شیر ماساژ میدم. آنجلا؛من که میگم اگر شوهر هم میکنین عین سگ کتکش بزنین اسکارلت:اصلا همه گمشن جز متیو -کسی از تو نظر نخواست مالفوی ویزلی نما امی:حالا زایمانت کیه میخوام ببینم چجوری از وسط نصف میشی. کاملی:مگه قراره تریلی بزاعه-به عرضتون برسونم که سزارینه با آنا خودمون هههههه. ژینا:به آنا جونم بگم یکاری کنه در نیای از اتاق سارا:ولی خدا کنه به باباش نره خاله آندیا میگف وقتی دراکو به دنیا اومده خاله نارسیسا گریه میکرده میگفتع من اینو نمیخوام. دراکو:من دارم میشنوما سارا:خب گوشاتو بگیر مگان:اگر نمیزایی من برم سر کشتی کار دارم کلی:من واسه زن دایی شدن جوونم دفنه:چقد زر میزنین دو دقه خفه شین از زبان گوجو:کارامو کردم و به هاگوارتز رفتم میدونستم قراره بچه هارو ترور کنم ولی رفتم که رفتم😂 از زبان آدری:سخت بود ول کردن دنیای ماگلا ولی وزارت خونه بهم احتیاج داشت رفت که ببین این شرارتا زیر سر کیه..... و تامام تا فصل ۳ بعدی آنچه خواهید دیده ناظر جونم تائید کنی پیام بدی فالوت میکنم ولی لوطفا بزن تاییدو خیلی زحمت کشیدم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
چقدر دوست داشتم این داستان ادامه پیدا کنه....دلم تنگیده کجایی
مشتی نمیکشم واقعا
من خودمم نمیکشم بشینم بخونم ....ولی زنده اییییی بابا خبری ازت نیس نفت شدیم دیگه
نمیدونم مشتی
عمیقا دیگه پاترهد نیستم
بعد چه ربطی داره به پاترهد نبودنت ؟
حالا باز خوبه با اینکه سارای پاترهد رو نداریم ولی سارای سارا رو داریم
خیلییی قشنگ بود ❤️
مرسییی
ادامه :
موهای سیاه خیلی نامرتبی داره.
هافلپافی
خیلی پر شوق و ذوق
خوب بید…
یه شخصیت جدید اضافه میکنی؟
پترا پتر جونز
ماگل زاده
خیلی مزه میریزه حالتای روانی داره با گریندل والد
فوق العاده لجباز از مردا متنفره
ترفندش اینه که چوبدست طرف توی چند ثانیه نابود کنه و دوئل بدون چوبدست شروع کنه
کم حرفه
یکی مثل شرلوک هولمز
یکم پهلو داره
صورتش جوش جوشی
ارتودنسی داره
اصلا ننویس به درک😒
مرسی واقعا...😂
اصلا منو ولش😭
رو سرم ریخته دردای عالم😭
سارا نذاشته پارت بعدو😭
آرام باااش
چطوریآرومباشممم؟😭
دستاوردات مبارک
حالا به عنوان شیرینی پارت بعدو بده
مرسی عشخمممم
چشم الان مینویسم
هی پاترهدߘ
فردا ساعت ۵ بعد از ظهر یه مهمونی داریم که تو جزو مهمونای ویژه ایߘ͊
خوشحال میشم افتخار بدی و بیایߘ
تازه میتونی با یارت بیایߑ
این مهمونی تو کامنتاسߒ
لطف کن و یه تست از استایل خاصت بزارߒ֊
یه مراسم رق.ص هم داریمߘ
میزبان شما:تام رابینسونߒ
امیدوار لایق پذیرایی ازت باشمߘ̀
ممنووون
😍😍😍😍😘😘😘😘😘😘
سلام سارا منو یادته؟😐
البته به نفعته یادت نباشه😐😐😐😐
ببینم چرا اومدم بهت پیام دادم
اصا ولش کن نمیخواد جوابمو بدی خدافظ😐
اسمتو بگو یادم میاد من از اسم اکانت کسیو نمیشناسم
مونا
اطلاعات بیشتر پلیز
همونی که لقبش هانا بود، الان یادت میاد نه؟ پاترهد قدیمی
آرهههه
خوبی
خوبم خوبم
ولی یه ایده دارم برات
پارت بعد ع.ر.و.س.ی سارا😹
من یه ایده بهتر دارم پارت بعد تجدید فراش دامبلدور با امیلی
سارا جان سکوت کن
اند یو هم سکوت😂