6 اسلاید صحیح/غلط توسط: ♡HEYAN♡ انتشار: 3 سال پیش 27 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
پارت سوم هم اوردم
سلام بچه ها پارت سوم اومد
خیلی وقتم ازاد تر شده
از زبون هیان: اخییییییییش بالاخره تموم شد. خیلی خسته شدم دیگه ناه ندارم. پلگ: اره منم خسته شدم بهم پنیر بده. هیان: اره نه اینکه شما کار کردین از بس نگاه کردی خسته شدی نه؟.پلگ: من پنیر خوردم خسته شدم. هیان: خسته نباشی واقعا بیا بگیر بابا من برم بخوابم. پلگ: برو منم از پنیرم لذت میبرم.(هیان خوابش برده) بووووووووووووووووم. هیان: هاا هاااا چیه چه خبر شده؟؟!!!
پلگ: وقت اولین ماموریتت هست
هیان: یعنی این شدومات خسته نمیشه از بس شکست میخوره. پلگ: اگه نری پاریس نابود میشه ها هیان: اها درسته بزن بریم پلگ پنجه ها بیرون.(تبدیل شد)... سلام لیدی باگ: سلام (گرل نوار) اسم هیان هست بووووووووم
هیان: واقعا جنگیدن با ابر شرور خیلی سخته ولی پاریس جای جالبی هست بستنی های اندر و......
اهااااااا موزه لوو همیشه دلم میخواست نقاشی مونالیزا رو از نزدیک ببینم پلک: منم دلم. میخواست کممبر قهرمان رو از نزدیک ببینم. هیان: پلگ قول میدم یه تیکه بزرگ پنیر کممبر برات بخرم فقط دیگه از کممبر قهرمان برام نگو. پلگ: باشه بابا هیان: اخیییش. ولییی دلم برا کت سوخت و همینطور لیدی. من حال اونو درک میکنم اخه منم پدر و مادرم رو از دست دادم و الان مثل اون تنهام. بووووووووم وای یه ابر شرور دیگههههه! پلگ پنجه ها بیرون.(بعد از شکست ابر شرور)گرل نوار: اخیش شکستش دادیم بزن قدش......
لیدی: فعلا (لیدی نزد قدش و رفت) گرل نوار: خیلی ناراحت شدم و وایسااااا اونا کوییین بی و رناروژ هستن! میتونم برم پیششون.
هیان: واقعا جنگیدن با ابر شرور خیلی سخته ولی پاریس جای جالبی هست بستنی های اندر و......
اهااااااا موزه لوو همیشه دلم میخواست نقاشی مونالیزا رو از نزدیک ببینم پلک: منم دلم. میخواست کممبر قهرمان رو از نزدیک ببینم. هیان: پلگ قول میدم یه تیکه بزرگ پنیر کممبر برات بخرم فقط دیگه از کممبر قهرمان برام نگو. پلگ: باشه بابا هیان: اخیییش. ولییی دلم برا کت سوخت و همینطور لیدی. من حال اونو درک میکنم اخه منم پدر و مادرم رو از دست دادم و الان مثل اون تنهام. بووووووووم وای یه ابر شرور دیگههههه! پلگ پنجه ها بیرون.(بعد از شکست ابر شرور)گرل نوار: اخیش شکستش دادیم بزن قدش......
لیدی: فعلا (لیدی نزد قدش و رفت) گرل نوار: خیلی ناراحت شدم و وایسااااا اونا کوییین بی و رناروژ هستن! میتونم برم پیششون.
گرل نوار: سلام. کویین بی: سلام توباید صاحب جدید معجزه گر گربه باشی از اشنایی باهات خوشبخت هستم. گرل نوار: منم. میتونم باهانون صحبت کنم؟ رنا روژ: بله حتما. گرل نوار (با گریه): لیدی باگ از من بدش میاد اخه هر وقت بهش میگم بزن قدش اون منو رد میکنه. رناروژ: نه اون از تو بدش نمیاد فقط(یاد اوری گذشته) خیلی وقته بهکسی برن قدش نداده...
کویین بی: اون درست میگه ولی تو ناراحت نباشو تسلیم نشو.
گرل نوار: سعی خودمو میکنم فعلا خداحافظ. کویین بی و رناروژ با هم: خدا نگه دار.(بعد از رفتن گرل نوار) رنا روژ: باید با لیدی باگ صحبت کنم درسته اون ناراحت هست از رفتن کت ولی نباید با این بچه این جوری کنه.
تا پارت بعد کامنت بزارین وداستانم رومعرفی کنید
6 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
بچه ها من اومدم
ببخشید بچه ها من درس دارم تا عید نمیتونم اینو بزارم
عالی بود پارت بعدی
🌙 محشر بودددددددددددددددددددددددددددددددددددد
🌙 میرم معرفی کنممممممممم
این شاید ده تا پارت داشته باشه و این که تموم شه یه داستان دیگه مینویسم
خیلی ممنون
عالیییی ناظرش منم ولی نتونطتم پیداش کنم اسمش یادم نبود همه جاروشتم تا پیداش کردم هروز ساعت چهار بزارش منم ساعت چهار میام منتشرش نیکنم البته بستگی داره که من وقت کنم یا تو وقت کنی
عالی بود 😍❤
عالی اولین کامنت و بازدید😁