
سلام اینم از پارت دوم امیدوارم خوب باشه
پارت دوم💕🍦از زبون لیسا رسیدیم خونه . ما همه باهم توی یه آپارتمان زندگی میکردیم . اول رفتیم طبقه ی دوم خونه ی ریما ، یوآ همینطور که قول داده بود مامان و بابای ریما رو راضی کرد ، مامان و بابای ریما هم خیلی خوشحال شدن که دخترشون داره از استعداد ساز زدنش استفاده میکنه ، خلاصه یوآ مامان و بابای همه رو راضی کرد جز من ، چون هنوز اونجا نرفتیم .
من: ببین یوآ مامان و بابای من خیلی سرسختن نمیتونی راضیشون کنی یوآ: از یوآ کاربلد همه چی برمیاد 😎 در خونه رو باز کردم و رفتیم تو ، بعد مامانم اومد. من: سلام ، هوففف چقدر گرمه مامان مامان : سلام دخترم الان کولر روشن میکنم
من :ممنون راستی یه چیزی بگم ... امم از بی تی اس یه نامه اومده که میخواد باهامون همکاری کنه و گفته که بیایم کره مامان:چیییی؟ همون کره ایا محاله بذارم بری من :بیا دیدی بهت گفتم یوآ نمیذاره یوآ:خواهیم دید بعد رفت با مامانم طی سه دقیقه حرف زد و اومدن
یوآ: حل شد بریم چمدونامونو جمع کنیم . من:به این زودی راضیش کردی؟؟ چجوری ملینا : ای بابا حالا بعد میگه الان بریم جمع کنیم دیر شد آناسی: مگ بلیط مال ساعت چند؟؟ ریما: مال ساعت ۱۰ من :اوه اوه الان که ساعت ۹ بدویین بریم
سریع رفتیم چمدونامونو جمع کردیم و رفتیم سمت فرودگاه رسیدیم فرودگاه و اونجا منتظر پرواز موندیم ، من:هوففف الان دقیقا ساعت ۱۰ باید همین الان میومد آناسی:دینگ دینگ دینگ پرواز ۱۸۸ به مقصد سئول لطفا سوار شوید
ملینا : چمدان هایتان را در سمت چپ قرار دهید ریما:وای آروم تر آبرومون رفت الان مردم میگن اینا فرودگاه ندیدن 😂😂
یوا وقتی که ملینا و اناسی مسخره بازی در میوردن دستاشو رو به بالا گرفته بود و وانمود میکرد داره دعا میکنه *دینگ دینگ دینگ پرواز ۱۸۸ به مقصد سئول لطفا سوار شوید*
من: عه اومد حالا آروم برین سوار هواپیما بشیم ، آبرو ریزی هم نکنین تروخدا 😂😂 سوار هواپیما شدیم و رفتیم کره 🛬🛫
ممنون ک خوندین
نظراتتون رو هم بنویسین
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
اسم دخترا یوآ ، لیسا ، آناسی ریما ملینا هستن.
متاسفانه تستچی خیلی دیر ثبت میکنه
عالللللللییییییییهههههههه🥺🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩بعدی رو هم زودی بی بزار🥺
عالی بود زودتر پارت بعدی رو بزار
عالیییییییییییییییییییییییییییییییییی
🥰🥰