اینم از پارت ۳ امروز پارت چهارم میزارم 😍
چشه این پسره
فردا
امروز استرسم کمتره تقریبا با کوک دوست شدم ولی هنو یونگی رو درک نمیکنم
با دوچرخه رفتم مدرسه یک پسره ترسناک اومد نزدیکم خیلی ترسیدم عقب عقب رفتم که یک دفعه کمرم خورد به یک نفر برگشتم دیدم این یکی زیادی ترسناکه خیلی ترسیده بودم خواستم جیغ بزنم که اون پشتیه جلو دهنمو گرفت من چرخوند طوری ۲ سانت دیگه میاوردتم جلو دماغامون میخورد به هم
یک دفعه یک پسر نسبتا قد کوتاه دستش رو گزاشت رو شونه پسره گفت ولش کن از صداش فهمیدم یونگیه
اها الان فهمیدم که یونگی راستی راستی رئیس قلدراست
پسره ولم کرد خواستم فرار کنم که یونگی دستم رو گرف
سرش رو اورد نزدیک و بقل گوشم گفت نبینمت دور و ور کوک و رفیقش باشیا بعد ولم کرد
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
28 لایک
سلام گلم خسته نباشی
عالییییی بود 😍
آتریا برو پروفایلمو ببین
عالیییی زیباااااا
🥲💕
وای مرسی عشقم❤🤍